اين يک راز زنانه است!

اين يک راز زنانه است!

چگونه شوهر خود را به انجام کارهاي منزل علاقمند کنيم؟

راز زنانه

آيا تاکنون از شوهر خود خواسته ايد که در کارهاي منزل به شما کمک کند؟ آيا سالهاست منتظر شنيدن چنين جمله اي از طرف شوهرتان هستيد که به شما پيشنهاد کمک در کار خانه را بکند؟ اين مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به اين آرزوي خود برسيد:

پيش داوري نکنيد

تمام خانم هاي متاهل مي دانند که مردان تفاوت قابل توجهي با زنان دارند. براي ايجاد انگيزه در شوهرتان از اين اصل مهم غافل نشويد که بايد تمام پيش فرضهاي خود درباره اين که مردان بايد چه چيزهايي را بدانند يا توانايي انجام چه کارهايي را بايد داشته باشند، دور بريزيد. شوهرتان را آنگونه که هست بپذيريد. مطمئن باشيد که اگر او را همان طور که هست و بدون اعمال هر گونه قيد و شرطي بپذيريد به بهترين شکل ممکن او را براي خود تشويق و تهييج کرده ايد.

براي ايجاد انگيزه در شوهرتان از اين اصل مهم غافل نشويد که بايد تمام پيش فرضهاي خود درباره اين که مردان بايد چه چيزهايي را بدانند يا توانايي انجام چه کارهايي را بايد داشته باشند، دور بريزيد

همسرتان را همان گونه که هست دوست بداريد

همان طور که خانم ها علاقه دارند مورد توجه و علاقه شوهرشان باشند، مردان نيز به احترام همسرشان نيازمند هستند. همچنين همان طور که زنان انتظار دارند عشق و علاقه شوهرشان به آنها بدون هيچ قيد و شرطي باشد(صرف نظر از اينکه خانه داري يا آشپزي شان خوب باشد يا نه و يا صرفنظر از اينکه نسبت به زمان ازدواج شان تغييرات ظاهري زيادي کرده باشند)، مردان نيز خواهان احترام بي قيد و شرط همسرشان هستند(صرفنظر از اينکه درآمد شوهرشان چقدر است و ..)

به شوهرتان اجازه اشتباه کردن بدهيد

شايد سخت ترين مرحله کار همين باشد. سريع ترين روش براي از بين بردن علاقه و اعتماد به نفس مردان، انتقاد کردن از تلاش و کوشش آنها براي کمک به شما در امور منزل است. منظور ما از انتقاد، تمرکز هاي نامعقول و تند خويانه بر اشتباهات همسر است وگرنه گفتن نکات دوستانه و يا نکات انتقادي سازنده معمولا با بروز هيچ مشکلي همراه نيست. اگر اصرار داريد که حتما کاري مطابق با  دستور العمل شما انجام شود، بهتر است از شوهرتان تقاضاي کمک نکنيد و آن کار را خودتان انجام دهيد نه اينکه مسئوليتي را بر عهده همسرتان بگذاريد و بعد دايما وي را تحت کنترل قرار دهيد که مسئوليتش را چگونه انجام مي دهد؟

پدر و بچه

براي مثال اگر قرار است همسرتان، کودک دو ساله تان را حمام کند آزادي عمل لازم در انجام اين کار را به ايشان بدهيد. مادامي که سلامتي کودکتان در خطر نيفتد اجازه بدهيد شوهرتان طبق ميل و علاقه اش با او بازي کند، رفتار کند و ...

چنانچه همسرتان در انجام مسئوليتهاي محوله از شما کمک خواست ، از هيچ راهنمايي دريغ نکنيد اما در غير اين صورت نيازي به دخالت دايم شما نيست و بهتر است کمي سکوت کرده و انجام کار را بر عهده همسرتان قرار دهيد. اگر در رفتارهاي همسرتان اشتباهي را مشاهده مي کنيد بلافاصله و با تندي و خشونت مساله را به ايشان گوشزد نکنيد بلکه در پايان شب و بعد از اتمام فعاليتهاي روزانه مي توانيد در يک محيط دوستانه نکات لازم را به شوهرتان تذکر دهيد. از اين طريق نه تنها در هنگام انجام مسئوليتها به همسرتان غر نزده ايد بلکه فرصت يک آموزش مناسب را به وي داده ايد. براي شوهرتان اين اقدام بسيار دوست داشتني و شگفت آور خواهد بود و به اين ترتيب ضمن آنکه رفتار او را اصلاح کرده ايد زمينه را براي آنکه در کارهاي آتي به شما بيشتر کمک کند، افزايش داده ايد.

در هنگام تذکر دادن، صحبت خود را با يادآوري کارها يا فعاليتهايي که به خوبي انجام داده است، شروع کنيد و سپس در کمال احترام و مهرباني نکات اشتباه را گوشزد کنيد.

از سعي و تلاش شوهرتان در انجام امور خانه تشکر کنيد

کمک و حمايت همسرتان از خود را،( حتي اگر همه چيز آن طور که مي خواستيد انجام نشده است)بدون تشکر باقي نگذاريد. با اين کار او را براي کمک بيشتر به خودتان ترغيب و تشويق مي کنيد. حتما به او بگوييد که چقدر کمک شان در انجام سريع کارها موثر بوده است.

موقعيت شناسي خود را تقويت کنيد

همسر شما فشارها و سختي هاي مختلفي از طرف جامعه و محل کارش تحمل مي کند. همواره مدافع و مشوق و طرفدار شوهرتان باشيد. در اين صورت بدون نياز به کوچکترين غرولند شوهرتان متحول مي شود. وقتي شما از همسرتان به خاطر آنچه که هست قدرداني مي کنيد او نيز براي خوشحالي شما از هيچ کاري پرهيز نخواهد کرد.

اگر به کمک و حمايت همسرتان نياز داريد، حتما به او بگوييد.

دنياي مردانه

از شوهر خود توقع ذهن خواني نداشته باشيد

بر خلاف تصور عامه که زنان معتقدند مردان مي توانند ببينند که چقدر پر مشغله هستيم، ميتوانند ذهن ما رابخوانند، نيازمندي ما را ببينند و ... مردان قادر به هيچ يک از اين کارها نيستند. ممکن است شما گرفتار يک شغل تمام وقت پرمشغله، بچه ها، کارهاي خانوادگي، خانه داري و ... باشيد و به اين ترتيب فشار و مسئوليت سنگيني را بر دوش خود احساس کنيد. در صورت وقوع چنين شرايطي بهتر است که محترمانه از شوهرتان بخواهيد که کمکتان کند.

به همسرتان آموزش دهيد

قبل از اينکه کاري(از مسئوليتهاي منزل) را به شوهرتان محول کنيد از او بخواهيد کنار شما بايستد و روش انجام آن را ببيند. اين موضوع مي تواند از بروز مشکلات آتي جلوگيري کند. همچنين به جاي گفتن جمله " مي تواني کمکم کني؟" بهتر است از جمله دقيق تر و واضح تر" مي تواني تا من نهار درست کنم خانه را مرتب کني؟ " استفاده کنيد.

 

تلخی شیرین نامزدی

تلخی شیرین نامزدی

خسارات ناشی از برهم زدن نامزدی

جوانی دنیای و پر از شور و نشاط زندگی است. روزگاری پر از احساسات پاک شکفتگی و پویایی و البته متفاوت.

لحظه ای  سرشار از امید و لحظه ای دیگر پر از بیم آینده. روزگاری که با غلیان و احساسات عجین شده تا زمینه ای باشد برای مهم ترین انتخاب در زندگی؛ انتخاب همسر.

 

یکی از بهترین روزهای زندگی دوران طلایی نامزدی و عقد است. همه کسانی که این دوران را تجربه کرده اند با حسرت از آن یاد می کنند و آرزو می کنند کاش تمام روزهای زندگی مثل همین ایام ادامه داشت، با طراوت و تر و تازه بود، پر از خاطره های خوش و شیرین و به ورطه تکرار، روزمرگی و عادت در نمی آمد.

روزگار زیبایی که زوجین برای هم جان می دهند. حاضرند با یک اشاره از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را برای دیگری از چراغ جادو بیرون بکشند!

این اشتیاق در ماه های آغازین سبب می شود که دختر و پسر ترجیح دهند صرف نظر از برخی ملاحظات لازم یا دائم در کنار هم باشند یا مجنون وار در لحظات کوتاه فراغ در جستجوی هم.

این موضوع در مورد دختر و پسرهایی که صیغه عقد دائم میان شان جاری شده نمود بیشتری دارد. در این میان تازه داماد با کمال خونسردی و صرف نظر از در نظر گرفتن شرایط خانواده عروس، تقویمی تهیه و به راحتی برنامه ای شامل اقامت چند روزه خود طی هفته در خانه پدر زن یا بالعکس را تنظیم و تقدیم می کند.

این اشتیاق در ماه های آغازین سبب می شود که دختر و پسر ترجیح دهند صرف نظر از برخی ملاحظات لازم یا دائم در کنار هم باشند یا مجنون وار در لحظات کوتاه فراغ در جستجوی هم.

خانواده ها هم باید با طیب خاطر! پذیرا باشند چرا که ممکن است به تازه داماد جوان بربخورد، خاطر عزیزش مکدر شود، یا حتی تلافی اش را تا سه سال بعد از ازدواج بر سر عروس که نمی داند در این میان باید هوای خانواده اش را داشته باشد یا خاطر شوهرش را عزیز بدارد، در آورد.

 

مثلاً برخی خانواده ها به خاطر حضور فرزندان دیگر در خانه، محترمانه شرایطی را از لحاظ چگونگی آمد و رفت برای دختر و دامادشان تعیین می کنند ولی معلوم نمی شود چرا جوانی که مثلاً تا 25 سالگی در تجرد زندگی کرده در یک سال عقد کردگی تاب و توان دوری از همسر را ندارد و به خاطر شرایط تعیین شده، عصبانی می شود و از خانواده عروس کینه به دل می گیرد.

بیش از عشق بر تو عاشقم

از آن طرف برخی پدرزن ها هم در دوران عقد دخترشان گاه با یادآوری محرومیت های خودشان در زمان قدیم ، به فکر انتقام جویی می افتند و صرف نظر از شرعی بودن صیغه عقد میان دختر و دامادشان با وضع قوانین و مقررات عجیب غریب با دامادشان مثل یک غریبه رفتار کرده، از این دوران کابوسی برای دختر و دامادشان می سازند.

 

سخت گیری ها تا به جایی که نه تنها شان و منزلت بزرگ ترها را مضاعف نمی کند، بلکه زمینه را برای کاشتن بذر کینه در دل جوان ها فراهم می کند کینه ای که تبعات آن شاید تا چند سال پس از آغاز زندگی، دامن گیر زندگی های تازه شکل گرفته خواهد شد.

رعایت اعتدال و میانه روی در تمام جنبه های زندگی و تدبیر در معاشرت حتی با نزدیکان از اصول بسیار مهمی است که باید به فرزندان آموزش داده شود.

رعایت اعتدال و میانه روی در تمام جنبه های زندگی و تدبیر در معاشرت حتی با نزدیکان از اصول بسیار مهمی است که شاید کمتر در علوم تربیتی و اخلاقی به آن پرداخته می شود چرا که ممکن است موضوعی ضروری به نظر نرسد. ولی ضرورت آن به حدی است که با کسب مهارت های لازم در آموزش های تربیتی توسط والدین و مربیان دوران تحصیل در این زمینه و در عین حال رعایت اصل مهم صله رحم و سرزدن به بزرگ ترها در حد لازم و بدون اقامت های شبانه روزی، نه تنها از تحمیل هزینه های اقتصادی و فشار به خانواده  پیشگیری و، مهم از آن از شکسته شدن حریم ها میان عروس، داماد و خانواده های وابسته جلوگیری می کند.

 

بهتر است زوج جوان در دوران عقد با رعایت حال خانواده یکدیگر را ملاقات کنند و همچنین خانواده ها هم به فرزندان خود خیلی سخت نگیرند تا از این دوران خاطره ی خوبی برای همه باقی بماند.

تلخی شیرین نامزدی

تلخی شیرین نامزدی

خسارات ناشی از برهم زدن نامزدی

جوانی دنیای و پر از شور و نشاط زندگی است. روزگاری پر از احساسات پاک شکفتگی و پویایی و البته متفاوت.

لحظه ای  سرشار از امید و لحظه ای دیگر پر از بیم آینده. روزگاری که با غلیان و احساسات عجین شده تا زمینه ای باشد برای مهم ترین انتخاب در زندگی؛ انتخاب همسر.

 

یکی از بهترین روزهای زندگی دوران طلایی نامزدی و عقد است. همه کسانی که این دوران را تجربه کرده اند با حسرت از آن یاد می کنند و آرزو می کنند کاش تمام روزهای زندگی مثل همین ایام ادامه داشت، با طراوت و تر و تازه بود، پر از خاطره های خوش و شیرین و به ورطه تکرار، روزمرگی و عادت در نمی آمد.

روزگار زیبایی که زوجین برای هم جان می دهند. حاضرند با یک اشاره از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را برای دیگری از چراغ جادو بیرون بکشند!

این اشتیاق در ماه های آغازین سبب می شود که دختر و پسر ترجیح دهند صرف نظر از برخی ملاحظات لازم یا دائم در کنار هم باشند یا مجنون وار در لحظات کوتاه فراغ در جستجوی هم.

این موضوع در مورد دختر و پسرهایی که صیغه عقد دائم میان شان جاری شده نمود بیشتری دارد. در این میان تازه داماد با کمال خونسردی و صرف نظر از در نظر گرفتن شرایط خانواده عروس، تقویمی تهیه و به راحتی برنامه ای شامل اقامت چند روزه خود طی هفته در خانه پدر زن یا بالعکس را تنظیم و تقدیم می کند.

این اشتیاق در ماه های آغازین سبب می شود که دختر و پسر ترجیح دهند صرف نظر از برخی ملاحظات لازم یا دائم در کنار هم باشند یا مجنون وار در لحظات کوتاه فراغ در جستجوی هم.

خانواده ها هم باید با طیب خاطر! پذیرا باشند چرا که ممکن است به تازه داماد جوان بربخورد، خاطر عزیزش مکدر شود، یا حتی تلافی اش را تا سه سال بعد از ازدواج بر سر عروس که نمی داند در این میان باید هوای خانواده اش را داشته باشد یا خاطر شوهرش را عزیز بدارد، در آورد.

 

مثلاً برخی خانواده ها به خاطر حضور فرزندان دیگر در خانه، محترمانه شرایطی را از لحاظ چگونگی آمد و رفت برای دختر و دامادشان تعیین می کنند ولی معلوم نمی شود چرا جوانی که مثلاً تا 25 سالگی در تجرد زندگی کرده در یک سال عقد کردگی تاب و توان دوری از همسر را ندارد و به خاطر شرایط تعیین شده، عصبانی می شود و از خانواده عروس کینه به دل می گیرد.

بیش از عشق بر تو عاشقم

از آن طرف برخی پدرزن ها هم در دوران عقد دخترشان گاه با یادآوری محرومیت های خودشان در زمان قدیم ، به فکر انتقام جویی می افتند و صرف نظر از شرعی بودن صیغه عقد میان دختر و دامادشان با وضع قوانین و مقررات عجیب غریب با دامادشان مثل یک غریبه رفتار کرده، از این دوران کابوسی برای دختر و دامادشان می سازند.

 

سخت گیری ها تا به جایی که نه تنها شان و منزلت بزرگ ترها را مضاعف نمی کند، بلکه زمینه را برای کاشتن بذر کینه در دل جوان ها فراهم می کند کینه ای که تبعات آن شاید تا چند سال پس از آغاز زندگی، دامن گیر زندگی های تازه شکل گرفته خواهد شد.

رعایت اعتدال و میانه روی در تمام جنبه های زندگی و تدبیر در معاشرت حتی با نزدیکان از اصول بسیار مهمی است که باید به فرزندان آموزش داده شود.

رعایت اعتدال و میانه روی در تمام جنبه های زندگی و تدبیر در معاشرت حتی با نزدیکان از اصول بسیار مهمی است که شاید کمتر در علوم تربیتی و اخلاقی به آن پرداخته می شود چرا که ممکن است موضوعی ضروری به نظر نرسد. ولی ضرورت آن به حدی است که با کسب مهارت های لازم در آموزش های تربیتی توسط والدین و مربیان دوران تحصیل در این زمینه و در عین حال رعایت اصل مهم صله رحم و سرزدن به بزرگ ترها در حد لازم و بدون اقامت های شبانه روزی، نه تنها از تحمیل هزینه های اقتصادی و فشار به خانواده  پیشگیری و، مهم از آن از شکسته شدن حریم ها میان عروس، داماد و خانواده های وابسته جلوگیری می کند.

 

بهتر است زوج جوان در دوران عقد با رعایت حال خانواده یکدیگر را ملاقات کنند و همچنین خانواده ها هم به فرزندان خود خیلی سخت نگیرند تا از این دوران خاطره ی خوبی برای همه باقی بماند.

خط قرمز های رابطه زناشویی

 

خط قرمز های رابطه زناشویی

لابد شنیده‌اید كه فلانی آدم آویزانی است؛ یعنی همیشه محتاج توجه، بخشش، محبت یا حتی پول و امكانات دیگران است. خدا نكند همسر كسی چنین خلق و خویی داشته باشد چون كار از عشق و عاشقی می‌كشد به كینه و نفرت. برخلاف تصور بعضی که عزت نفس یا همان مناعت طبع را شکلی از غرور تعبیر می‌کنند و معتقدند این حس یا خصوصیت رفتاری یکی از دلایل ایجاد مشکل در روابط زناشویی است، عزت‌نفس رفتاری است که دقیقا باعث استحکام روابط زناشویی می‌شود. زن یا مردی که از عزت نفس کافی برخوردار نیست، برای رفتارها، برنامه‌ها و خواسته‌های فردی‌اش تعریف مشخصی ندارد و درست به همین دلیل نمی‌تواند یا نمی‌خواهد حقی هم برای همسرش قائل شود.یکی از مواردی که عدم مناعت طبع باعث تخریب رابطه همسران می شود حساب و کتاب بیش از حد در مسائل مالی است. آنها فکر می کنند اگر درآمد های خود را مستقلا خرج کنند و یا پس انداز نمایید به سلامت رابطه خود کمک کرده اند در صورتی که بالعکس زندگی مشترک یعنی اشتراک در کلیه داشته ها و امکانات. با بررسی این موضوع لازم است تا نشانه های همسران با عزت نفس را بیان کنیم و راهکارهایی را برای آن ارائه دهیم.همان‌طور که هر بیماری علائمی دارد، بیماری كمبود عزت‌نفس هم نشانه‌هایی دارد.

خط قرمز

خواهش‌های مكرر!

هرچند بعد از شروع زندگی مشترک یا حتی در دوران آشنایی و عشق و علاقه، انتظاراتی در طرفین ایجاد می‌شود (مثل خرید هدیه، بودن در کنار هم، پاسخ‌گفتن به نیازهای عاطفی و...) اما خواستن و به‌زبان‌آوردن این خواسته‌ها به شكل مكرر و با اصرار، نشان‌دهنده کمبود یا نبود مناعت طبع است.

همیشه همین‌جا باش! جای شکی نیست که عشق و علاقه ما به‌هم، احساس نیاز به بودن در کنار یكدیگر را ایجاد و تقویت می‌کند اما گاهی این علاقه به حسی بیمارگونه تبدیل می‌شود که آزادی طرف مقابل را از او می‌گیرد.

شك می‌كنم پس هستم! وقتی عزت نفس‌مان را از دست می‌دهیم یا اصلا این ویژگی رفتاری را نداریم، دائما به همه رفتارهای طرف مقابل شک می‌کنیم. برای برطرف‌کردن این شک و تردید هم مدام او را سؤال‌پیچ می‌کنیم.

 

كی گفته تو مهمی؟ بی‌توجهی به توانایی‌ها، تشویق و تعریف‌نکردن از طرف مقابل، بی‌توجهی به خواسته‌های او به عمد، نشان‌دهنده مناعت طبع پایین ماست چون دوست نداریم یا نمی‌خواهیم توانایی‌های همسرمان را ببینیم و جدی بگیریم.

ایستادن روی خط مرز؛ روان‌شناسان عقیده دارند بسیاری از اختلافات زناشویی، ناشی از بی‌توجهی به حریم شخصی طرف مقابل است. این حریم باید محترم شمرده شود. زن یا شوهری که مناعت طبع ندارد، با حضور دائمی‌اش- چه به‌صورت فیزیکی و چه با تلفن‌کردن‌های مکرر یا هر شیوه دیگر- آرامش طرف مقابل را به هم می‌زند.

حساب واقعا حسابه؟ وقتی مناعت طبع از وجودمان پر می‌کشد، جیب‌هایمان از هم جدا می‌شود و تو و منی وارد زندگی می‌شود.

وقتی عزت نفس‌مان را از دست می‌دهیم یا اصلا این ویژگی رفتاری را نداریم، دائما به همه رفتارهای طرف مقابل شک می‌کنیم.

دو دوتا گاهی 5 تا گاهی كمتر! اگر در مقابل هر کار یا محبتی که برای طرف مقابل انجام می‌دهیم، انتظار تلافی داشته باشیم و حسابگری کنیم، مطمئن باشیم، مناعت طبعمان را فراموش کرده‌ایم. محبت به دیگران را با نیاز درونی و رضایت شخصی ناشی از علاقه به همسر تنظیم کنیم.

 

نسخه های درمانی!

درست است كه از قدیم گفته‌اند درخت تلخ بر شیرین نیارد! اما شاید با پیشرفت علم، این روزها بتوانیم جوری خودمان را تغییر بدهیم؛ مثلا با عمل‌كردن به این نسخه: چوب‌خط را دور بینداز! برای نشان‌دادن محبتمان به طرف مقابل، چوب‌خط نگذاریم اما به پای او هم نیفتیم؛ مثلا اگر برای همسرمان هدیه‌ای می‌خریم، انتظار تلافی با خرید هدیه‌ای به ارزش همان هدیه را نداشته باشیم اما اگر با بی‌توجهی او روبه‌رو شدیم، شیوه نشان‌دادن علاقه‌مان را تغییر بدهیم. به این ترتیب، نه دچار افسردگی- ناشی از بی‌توجهی همسرمان- می‌شویم و نه اینکه با تکرار محبتمان به همان روش، احساس می‌کنیم خوار و ذلیل شده‌ایم.

 

قورباغه

اینجا اتاق من است؛ اول در بزن. همان‌طور که دوست داریم خلوت و آرامش‌مان به هم نخورد، برای همسرمان هم احترام قائل شویم و با رفتارمان خلوت او را به هم نزنیم؛ از نشانه‌های عزت نفس، محترم‌شمردن خلوت و آرامش طرف مقابل و احترام‌گذاشتن به خواسته اوست. نق‌زدن، قهرکردن، بی‌توجهی، تلافی‌کردن به هر شکل ممکن، کج‌خلقی و لج‌بازی و... همگی از نشانه‌های نداشتن مناعت طبع است.

 

اگر زمانی که همسرمان برنامه‌ای دارد و نمی‌تواند در کنار ما باشد، ما هم برای آن ساعات برنامه‌ریزی کنیم، دیگر مشکلی پیش نخواهد آمد. انجام کارهای شخصی یا نیاز به تنهابودن در ساعت‌هایی از روز، الزاما به معنی بی‌توجهی همسرمان به ما نیست بلکه نیازی ضروری است که باید برآورده شود.

 

چرا عاقل كند كاری...؟ به عقیده روان‌شناسان هرچه‌قدر عزت نفس‌ما پایین‌تر باشد، به همان نسبت به آنچه آزارمان می‌دهد، واکنش‌های تندتر و غیر‌منطقی‌تری نشان می‌دهیم. در واقع مناعت طبع، بلند‌نظری به فرد می‌دهد که مانع از بروز واکنش‌های نامناسب در مقابل ناملایمات می‌شود. به جای جر و بحث می‌توانیم خیلی راحت از همسرمان گله کنیم و از او درباره رفتارش توضیح بخواهیم یا با یک تذکر آرام -اما مؤثر- او را متوجه اشتباه‌اش کنیم.

 

من گدا نیستم: خیلی از ما متر و معیار سنجش عشق و محبت همسرمان را میزان و نحوه پاسخ‌گفتن او به نیازهای مادی و گاهی نیازهای معنوی غیرمنطقی‌مان می‌دانیم. این توقع نه تنها کاملا غیرمنطقی است بلکه در طرف مقابل احساس اسارت و انزجار ایجاد کرده و از همسرمان محبت گدایی کنیم. یادمان باشد نیازی که به‌دنبال درخواست- آن هم درخواست مکرر- برآورده شود، از روی عشق و علاقه نیست و به دلیل ترس یا اجبار برآورده شده است؛ بنابراین اجازه بدهیم هرکس محبتش را آن‌طور که بلد است، به ما نشان بدهد .

کسی که تلاش می‌کند بیاموزد تا علاقه‌اش را به همسرش نشان بدهد، از اعتماد به نفس و مناعت طبع بالایی برخوردار است؛ این تلاش یعنی تلاش برای نزدیک‌ترشدن به هم.

ماشین‌حساب را خاموش‌كن: اگر زن و مردی از عزت نفس برخوردار باشند،و به ویژه اگر زن هم شاغل باشدبه جای جدا کردن حساب زندگی‌شان از هم، حسابشان را مشترک می‌کنند اما آقایان محترم یادشان باشد، بهتر است برای همسرشان حق داشتن حسابی جدا را درنظر بگیرند و او را مجبور به خرج‌کردن درآمدش در منزل نکنند. با این کار، مطمئن باشید همسرتان با کمال میل کمبودهای زندگی را با درآمدش جبران خواهد کرد.

 

منم همین‌طور! یکی از شیرینی‌های زندگی مشترک، شناختن علایق طرف مقابل و علاقه‌مندشدن به آنها به صورت واقعی و نه تصنعی است. این یعنی نشان‌دادن علاقه‌مان به طرف مقابل، احترام‌گذاشتن به عقیده او، توجه به خواسته‌های او و در یک کلام احترام به همسر. با این کار به شکوفایی هر چه بیشتر او کمک می‌کنیم.

 

من هم بلدم! طبیعی است که همه ما همه کارها را بلد نیستیم اما مهم آن است که به‌خاطر عشق و علاقه به طرف مقابل، برخی کارها را یاد بگیریم. بی‌توجهی- آن هم بی‌توجهی عمدی به خواسته‌های طرف مقابل- نشانه مناعت طبع نیست .

 

همه‌پرسی خانوادگی! خودرأیی، تصمیم‌گیری بدون مشورت، تکروی و... نه تنها نشانه مناعت طبع و اعتماد به نفس بالا نیست بلکه به‌عکس، نشان‌دهنده کمبود این ویژگی‌های رفتاری است. از طرفی نشان می‌دهد با تنگ‌نظری می‌خواهیم همه کارها را به نام و با تلاش خودمان ثبت کنیم و اصلا به حضور و نظر طرف مقابل اهمیت ندهیم.

و در نهایت اینکه عزت‌نفس رفتار مثبتی است که اولا باعث سلامت روحی- روانی خودمان می‌شود چون به پای طرف مقابل نمی‌افتیم و با رفتار عاقلانه و منطقی‌مان خوار و ذلیل نمی‌شویم؛ در ثانی این مناعت‌طبع، ارتباط سالم، منطقی و محترمانه‌ای را بین ما به‌وجود خواهد آورد.

سن مناسب ازدواج!

سن مناسب ازدواج!

ازدواج

گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اكرم و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.1

تشویق به ازدواج، بخصوص در سن جوانى و كراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان(علیهم السلام)آمده است. آثارى همچون بزرگداشت سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)،2 قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند،3 به خشم آمدن شیطان،4حفظ و كامل شدن ایمان جوانان،6مضاعف شدن ثواب عبادت،6 زیاد شدن روزى،7و مانند آن، در كلام معصومان(علیهم السلام) از بركات ازدواج شمرده، و از كسانى كه اسباب ازدواج جوانان را فراهم مى كنند، تمجید شده است.8

همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته، و تأكید شده است كه هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.9

روایتى مردان بدون همسر را سرزنش مى كند،10 و تجرّد را سبب شرور شدن مى داند.11در روایتى دیگر مى خوانیم: یكى ازحقوق فرزند بر پدر، آن است كه پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد،12

اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشكلات ناشى از ازدواج هاى زود هنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها كوشش مى نماید.

و در روایت دیگر، به كسانى كه صاحب دخترند سفارش مى كند در ازدواج دخترانشان تعجیل كنند: امام رضا(علیه السلام)مى فرماید: جبرئیل امین بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نازل شد و عرض كرد: اى محمّد(صلى الله علیه وآله)پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دختران مانند میوه درختان هستند و همان گونه كه میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى كند، دختران باكره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مردم را جمع كرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.13

همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مى داند.14

بنابراین، مى توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشكلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها كوشش مى نماید.15 روشن است كه با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشكلات مرتفع خواهند شد.

 ازدواج

نتایج تحقیقات تجربى وینچ ( Robert F.Winch) در جامعه آمریكا نیز تا حدى با این جهت گیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشكل ازدواج زودهنگام ازخودآن برنمى خیزد،بلكه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است. از این رو، ازدواج هاى زودهنگام در دو حالت كاملا رضایت بخش اند:

1. آنجا كه افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقش هاى بزرگ سالان را دارند مانند اعضاى قشرهاى پایین در جامعه آمریكا كه در مشاغل غیرماهرانه یا نیمه ماهرانه اشتغال دارند.

2. آنجا كه انتظار نمى رود چنین نقش هایى را بپذیرند; مانند اعضاى قشرهاى بالا كه معمولا از سوى والدین حمایت مالى مى شوند.

برای اینکه سن ازدواج روز به روز بالاتر نرود ، راهکارهای زیادی موجود است که در این مقاله به راه های فرهنگی اشاره می کنیم :

تغییر نگرش ها و شناخت هاى افراد كمك زیادى به تغییر رفتار آنان مى كند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت هاى فكرى محكم، دوامى نخواهد داشت. وظیفه مهم متصدیان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن، این است كه در این زمینه، برنامه ریزى جدّى داشته باشند.

كارهایى كه مى توان در این زمینه انجام داد، عبارتند از:

1. ارزش دانستن تأهّل: اگر تأهّل و همسر داشتن به عنوان یك ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه كه در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، كمك زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.16لازمه این كار آن است كه فرهنگ دینى در ازدواج، جایگزین فرهنگ مادى گردد و نگرش جوانان ما به ازدواج همان نگرش اولیاى دین باشد كه به آن به عنوان وسیله اى براى نزدیك شدن به خدا نگاه مى كردند17

جامعه كنونى ما، ملاك هایى همچون مدرك، ثروت، پست و مقام و به طور كلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است كه از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى كافى برسند.

2. درجه بندى ملاك هاى انتخاب همسر: در فرهنگ دینى، مهم ترین ملاك براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاك هاى دیگر از اهمیت كمترى برخوردارند.18این در حالى است كه در جامعه كنونى ما، ملاك هایى همچون مدرك، ثروت، پست و مقام و به طور كلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است كه از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى كافى برسند. اما به دلیل آنكه رسیدن به این ملاك ها، زمان زیادى مى طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و بدین روى، سن ازدواج افزایش مى یابد. اگر مسئولان فرهنگى كشور ارزش هاى واقعى را، كه ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج كنند، نه تنها سن ازدواج كاهش پیدا مى كند، بلكه بسیارى از مشكلات دیگر نیز حل خواهد شد.

ازدواج

3. گسترش فرهنگ حجاب: در جامعه اى كه فرهنگ «حجاب» حاكم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار كم مى شود و در نتیجه، تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى گردد. همین امر موجب مى شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنها زودتر ازدواج كنند. اگر فرهنگ حجاب كم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادى در ارتباط با یكدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان براى ازدواج كاهش مى یابد و در نتیجه، سن ازدواج بالا مى رود چنان كه یكى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است زیرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بینند.

4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى: اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حداقل امكانات مادى ارزش گردد و یا ـ دست كم ـ ضدارزش نباشد، سن ازدواج كاهش پیدا مى كنداما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امكانات مادى ارزش شود و چشم و همچشمى هاى زیان آور گسترش یابد، جوان امروزى ما ناچار است به دنبال تهیه آن برود و تا وقتى آن را تهیه نكرده است، ازدواج نكند. در نتیجه، از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند.

5. ازدواج در خلال تحصیل: همان گونه كه گفته شد، یكى از عوامل افزایش پیدا كردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونه اى برنامه ریزى شود كه دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج كنند، سن ازدواج در بین این قشر، كه مهم ترین و حسّاس ترین بخش جامعه هستند، كاهش پیدا مى كند.

این امر مشروط بر این است كه خانواده ها اولا، اهمیت موضوع را درك كنند و متوجه این موضوع باشند كه چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهدید مى كند و چه مشكلات روحى و روانى زیادى در اثر تأخیر ازدواج براى آنان به وجود مى آید كه با ازدواج كردن تمام یا بیشتر این مشكلات حل مى شود; ثانیاً، با برنامه ریزى دقیق و هماهنگ و كمك دانشگاه ها و دیگر نهادهاى ذى ربط به گونه اى برنامه ریزى كنند كه دانشجویان با حداقل امكانات بتوانند ازدواج كنند و در عین حال، درس خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجو اگر امكان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از بركات مادى و معنوى ازدواج بهره مند مى شود و هم با انگیزه بیشترى درس و تحصیل را دنبال مى كند. دانشجو اگر احساس كند آینده روشنى دارد و مى تواند مسئولیت زندگى را، كه با ازدواج بر عهده او گذاشته شده است، به دوش كشد، كمتر به دنبال فعالیت ها و برنامه هاى غیردرسى و حتى ضددرسى مى رود، بلكه تمام سعى و همّت خود را صرف بهتر كردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى كند.

 

گروه خانواده و زندگی تبیان - ماهنامه تخصصی معرفت
تهیه و تنظیم :داودی

پی نوشت ها :

1ـ روم: 21.

2ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1416، ج 20، ص 44.

3ـ مولى محسن فیض كاشانى، محجّة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، 1383 ق، ج 3، ص 54.

4ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403، ج 10، ص 93.

5-همان، ج 100، ص 220.

6ـ همان، ص 219.

7ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 17 / محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحكمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1362، ج 4، باب 1636.

8-شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 45.

9-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 100، ص 217 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 43.

10- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 45.

11-عبدالعلى بن جمعه حویزى، نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1370، ج 3، ص 597.

12-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 71، ص 80.

13- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 21، ص 482.

14- محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 16، ص 223 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 61.

15- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 61 و 104.

16- ر. ك. محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 100، ص 218ـ225.

17- رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نظر امام على(علیه السلام) را درباره ازدواج با حضرت فاطمه(علیها السلام)پرسید، ایشان پاسخ دادند: «نعم العون على طاعة اللّه»; یاور خوبى براى من در اطاعت از خداست. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 117.)

18- پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى فرمود: كسى كه از دین و اخلاق خوبى برخوردار است، اگر به خواستگارى دخترتان آمد، به او همسر بدهید; زیرا اگر چنین نكنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین ایجاد كرده اید. (شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 86.)

از عشق تو بيزارم

از عشق تو بيزارم

آسيب شناسي سوظن در زندگي مشترک

بيزاري

يکي از آفت‏هاي زندگي‏هاي زندگي مشترک، سوءظن و بدگماني زن و شوهر نسبت به يکديگر است. سوء ظن مانند طوفان تکان دهنده اي ستون‏هاي استوار زندگي را متزلزل مي کند.اين صفت نوعي بيماري روحي تلقي مي شود و گاه تا جايي پيش مي رود که امنيت افراد خانواده را درافکار يکديگر از بين مي برد. هر چند که در اکثر مواقع افراد بدبين براي توجيه کارهاي خود عنوان مي کنند که شدت علاقه آنها به همسرشان باعث اين رفتارهاست، اما تجربه نشان داده که نه تنها اين نوع واکنش ها، عشق و صميميتي به همراه ندارد بلکه به مرور باعث بيزاري و حتي نفرت همسر اين دسته از افراد مي گردد. خانواده‏هايي که با اين مسئله دست به گريبان هستند معمولا روابط سردي با هم دارند و از زندگي لذت نمي برند.

چرا برخي افراد زندگي‌شان را با بدبيني مي‌گذرانند؟

بدبيني، تفسير غلط از رفتار ديگران است، يعني اينکه فرد احساس مي‌کند چيزي که مي‌بيند با آن چيزي که در پشت صحنه وجود دارد تفاوت دارد. اين رفتار از يک احساس مثبت منشا نمي‌گيرد. گاهي انسان بدي مي‌کند اما اگر درونش خوبي باشد اين اقدام، به عنوان بدبيني تلقي نمي‌شود. در واقع به خوبي که بد تفسير شود بدبيني مي‌گوييم. البته فراموش نکنيد که گاه برخي ديگر از عوامل باعث تشديد اين حالات در افراد به خصوص در مردان مي شود . آخرين آمارها نشان داده که مردان تقريبا دو برابر زنان دچار اين اختلال مي شوند. در هر صورت هر چند که مردان نسبت به زنان دو برابر بيشتر مستعد ابتلابه اين اختلال هستند اما برخي از عوامل جانبي باعث شدت يافتن اين اختلال در افراد مي گردد. اين عوامل عبارتند از:

 بي‌بند و باري‌ها

گاهي به نظر مي‌رسد که زن و شوهر در برخوردها و معاشرتها و آمد و شدهاي خود مراقبت‌هاي لازم را انجام نمي‌دهند. سخنان‌شان، اظهار نظرها، خنده‌ها، حفظ و حراست‌شان از خود بگونه‌اي است ک در نظر ديگران بي‌بند و بار جلوه مي‌کنند. ظاهراً ممکن است انتقادي از هم نداشته باشند ولي در درون خود نسبت به هم کينه‌اي پيدا کرده و روزي آن را بروز خواهند داد.

بدبيني

تعصبات غير منطقي و حسادتها

گاهي منشاء سوء ظن‌ها شدّت تعصب از يکسو و حسادت افراطي براي طرف ديگر است. البته اين دو مساله، خود پديد آمده از اين امرند که طرفين از واقعيات يکديگر دور و بر کنارند و هر کدام ديگري را خارج از معرکه احساس کرده و دايما طرف مقابل را توبيخ مي‌کند بدان تصور که درصدد ايجاد اختلال در حيات خانوادگي و ايجاد رنجش براي حيات ديگري است.

مخفي کاريها

گاهي سوء‌ظن‌ها بخاطر احساس وجود مخفي کاريهايي است که زن و شوهر بيش يا کم در کار و برنامه هم سراغ دارند. رفتار و حالاتي را از هم خبر دارند که از نظرها پنهان و در مواردي مشکوک است. اين امر تا روزي که از ديد هم مخفي است مساله‌اي نيست ولي در آنگاه که روزنه‌اي درباره آن پيدا کنند نسبت به آن حساس شده و سعي خواهند داشت بالاخره از آن سر درآورند. و البته اين نکته قابل ذکر است که آنان روزي از آن سر در خواهند آورد.

بيماري‌ها

غرض بيماري‌هاي رواني است که بصورتهاي گوناگون خود را نشان مي‌دهد. در توضيح آن بايد بگوئيم اين بدبيني گاهي ناشي از وسواسي است که زن يا شوهر را به سوي اين افکار سوق مي دهد، زماني اين امر ناشي از خواب و خيال و براي فرار از مشکلاتي است که روح و روان او را درهم فشرده و او را گرفتار کرده است. هم چنين ناز پروردگي‌ها، بي‌حوصلگي‌ها، ضعف‌هاي عصبي و از اين قبيل خود سبب ماجراجويي‌ها و بدگماني‌ها است که جز تلخي به بار نخواهد آورد.

بدبيني، تفسير غلط از رفتار ديگران است، يعني اينکه فرد احساس مي‌کند چيزي که مي‌بيند با آن چيزي که در پشت صحنه وجود دارد تفاوت دارد

تحريک‌ها

زماني سوء نظرها و بدگماني‌ها بعلت تحريکاتي است که از سوي دشمنان دوست نما، اطرافيان و يا حتي مزاحمتهاي تلفني و ... پديد مي‌آيد. متاسفانه در اجتماعات بيش يا کم افرادي وجود دارند که نسبت به آسايش و راحت ديگران حسادت ورزيده و ميکوشند نظام زندگي آنها را بر هم زنند. در نتيجه به تحريکات و ايجاد آشفتگي پرداخته و روزگار زوجين را تيره و تار مي‌کنند. اگر زن و شوهر در اين مساله اندکي هشيار باشند چنين توطئه‌اي را ريشه کن کرده و با آرامش به ادامه زندگي خواهند پرداخت.

آيا بدبيني درمان هم دارد؟
سوظن

فراموش نکنيد وقتي زن يا مرد مي داند که همسرش قبل از ازدواج با اشخاص ديگر رابطه داشته، مي تواند براي او شک برانگيز باشد. براي اين که دچار سوء ظن نشويم بايد صداقت را مبناي رابطه قرار دهيم حتي اگر به ضرر ما باشد.

بسياري از مواقع پيام اين سوء ظن‏ها از طرف همسر اين است که بيشتر به من توجه کن وقت بيشتري براي من بگذار، افزايش صميميت در رابطه زناشويي و احترام متقابل مي تواند تأثير زيادي در اين رابطه داشته باشد.

شناسايي هيجان‏ها مانند خشم، ترس، عصبانيت، غم طرف مقابل و رعايت کردن آن‏ها، دستيابي به يک درک و تفاهم دو جانبه، افزايش سواد عاطفي يعني مبادله احساسات، گفتن کلمات مثبت، زمان بيشتري با هم بودن، ابراز علاقه و مراقبت بيشتر، همه و همه مي تواند در روابط همسران تأثيرگذار باشد.

اما چنانچه اين راه حل‏ها براي شما سودمند نبود بايد از متخصص کمک بگيريد. افراد مبتلا به بدبيني در درجه اول نيازمند دارو درماني هستند. خانواده‌ها مي‌توانند فرد بدبين را نه به عنوان بدبيني نزد روان پزشک ببرند. به‌طور مثال مي‌توانند. به همسرشان بگويند: «تازگي‌ها قدري عصبي شدي، احساس مي‌کنم فکرت مشغول شده» و او را به مطب روان‌پزشک ببرند. همان‌طور که شما هم مي‌دانيد چنين افرادي مي‌گويند جامعه بد است يا نگران همسرم هستم بنابراين افراد خودشان را بيمار نمي‌دانند.

از ديگر سو در کنار دارو درماني دريافت خدمات روان درماني و مراجعه به روان شناس نيز به اين دسته از خانواده ها توصيه مي شود. مراجعه نزد روان شناس هم به فرد بدبين و هم به همسران آنها توصيه مي گردد چراکه به نظر مي رسد همسران اين دسته از افراد نيز نيازدارند نحوه برخورد با همسرشان را بياموزند.

 

لوازم ضروری برای ازدواج موفق

لوازم ضروری برای ازدواج موفق

نقش و جایگاه «عشق» و «آگاهی» در زندگی مشترک ‌

غروب

راز خوشبختی و سعادت در چیست؟

عشق و شور زندگی یا آگاهی و دانش همسرداری؟

و یا مجموعه‌ای از هر دوی آن‌ها؟

آیا جادوی عشق، بدون دانش همسرداری، می‌تواند زندگی مشترک سعادتمندی را برای همیشه یا طولانی‌مدت تضمین کند؟

عشق واقعی را باید شناخت، ‌آن‌را محترم شمرد و به آن اعتماد کرد. عشق، احساسی بسیار قوی، ‌قدرتمند‌ و سرشار از انرژی فراوان است که همچون آتشی وجود انسان را دربر گرفته و تمام ابعاد زندگی او را تحت تأثیر خود قرار‌می‌دهد. ‌‌

آیا بسیاری از مردم قادر‌ند ‌بین عشق واقعی، عشق‌‌ کاذب، مجازی و شیفتگی، تفاوت بگذارند و آن‌ها را از هم تمیز دهند؟

عشق راستین، صبور و بردبار است و ‌‌به‌دنبال شناخت بوده و با مرور زمان به وجود می‌آید

 بیشتر مردم، ‌عشق را نمی‌شناسند و جاذبه‌ جنسی یا عشق کاذب و کور را با عشق و شور واقعی زندگی اشتباه می‌گیرند؛ عشق هیجانی و احساسی، در قلب جای دارد‌ درحالی‌که جاذبه‌ های ظاهری مقطعی و کوتاه مدت می باشد.‌

‌آیا مشکلات و مسائل ‌زندگی مشترک بدون دانش ‌همسرداری و ‌کسب آگاهی و ‌مهارت‌‌های لازم و رفع دیگر نیازها، فقط با عشق، قابل حل هستند؟ به عبارت دیگر، ‌اگر پایه و اساس زندگی مشترک شما، بدون آگاهی‌های لازم و رفع دیگر نیازها، فقط ‌عشق باشد ولی شناخت کافی ‌به نیازهای ‌آشکار و پنهان خود و همسرتان نداشته باشید و نتوانید آن نیاز‌‌ها را به‌صورت درست، ارزیابی کرده و برطرف سازید، در طولانی‌مدت، آیا می‌توانید پاسخ‌های مثبتی از همسر خود دریافت کنید‌ و به پایداری و دوام عشق، امید ببندید؟ ‌

آفتابگردان

‌باورهای عمومی بسیاری از مردم جوامع مختلف این است که: با عشق است که زن و شوهرها در کنار هم می‌مانند... با عشق است که زوجین همدیگر را خوشبخت می‌کنند... با وجود این همه مشکل، با عشق می‌توان شادمانه زندگی کرد... با عشق است که زن و شوهر یکی می‌شوند... در زندگی زناشویی ایده‌آل، هیچ مشکلی وجود ندارد... در حالی‌که همین باورها و افسانه‌های ازدواج اگر مبنای درستی نداشته باشند، انتظارات غیرواقع‌‌بینانه ایجاد کرده و خود باعث مشکلات فراوان می‌شوند.

فلسفه‌ اصلی ازدواج‌های امروزی، علاوه‌ بر تداوم نسل، ‌‌رفع نیازهای احساسی و عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی، استقلالی و... می‌باشد‌. به‌عبارت ساده، ازدواج و انتخاب همسر به‌ منظور تشکیل زندگی مشترک، برای رفع نیازهای فوق‌الذکر زن و مرد صورت‌می‌پذیرد‌. برای رفع این نیازهاست که زن و مرد، ‌به آگاهی و کسب مهارت‌های لازم ‌همسرداری احتیاج ‌دارند. چون مهر، محبت و عشق، گل سرسبد احساس و عاطفه‌ انسان است، بنابراین وقتی زوج‌ها زندگی مشترک را شروع می‌کنند، هرکدام از دیگری مهر، صمیمیت، وفاداری و عشق بی‌قید و شرط می‌خواهد و هریک به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم انتظار دار‌د دیگر ‌نیازهای آشکار و نهانش‌ نیز توسط همسرش‌ برآورده شود. پرسش این است: «آیا فقط عشق و علاقه می‌تواند جایگزین آگاهی‌ شده و پاسخ‌گوی همه‌ نیازها باشد؟»

چون مهر، محبت و عشق، گل سرسبد احساس و عاطفه‌ انسان است، بنابراین وقتی زوج‌ها زندگی مشترک را شروع می‌کنند، هریک به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم انتظار دار‌د دیگر ‌نیازهای آشکار و نهانش‌ نیز توسط همسرش‌ برآورده شود.

 ازدواج زمانی موفق به‌حساب می‌آید که اصول همسرداری را بدانیم و آگاه باشیم که با همکاری ‌دوطرف، نیازهای زن توسط شوهر و نیازهای شوهر توسط همسرش برطرف می‌شود و این امر فقط با کسب آگاهی و مهارت‌های لازم و برطرف کردن نیازهای یکدیگر (نیازهای احساسی، عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی و استقلالی و...) امکان‌پذیر است. به دختران و پسران به این علت توصیه می‌شود که آگاهی‌های خود را برای همسرداری و زندگی مشترک، هرچه بیش‌تر بالا ببرند تا بتوانند در زندگی زناشویی،‌ ‌به‌ رفع نیازهای خود و همسرشان به‌صورت درست بپردازند و بتوانند همسر و ‌خود را در مسیر ‌آرامش، شادابی، پیشرفت، ترقی و خوشبختی واقعی قرار‌دهند.

هماهنگیِ «عشق» و «آگاهی» و رفع نیازهاست که به زندگی مشترک شادابی، جذابیت و بالندگی می‌بخشد. مهر، محبت و دلدادگی بدون آگاهی، به‌طور معمول در کوتاه‌مدت، زیبایی و جذابیت‌های خاص‌ خود را دارد‌ ولی برای داشتن زندگی مشترک پرطراوات و غنی در طولانی‌مدت، علاوه‌بر عشق، به دانش و آگاهی همسرداری نیز نیاز مبرم است‌ چراکه عشق، بخشی از نیازهای یک زندگی مشترک موفق را تشکیل می‌دهد و به‌تنهایی نمی‌تواند دیگر نیازهای زناشویی را که بسیار گسترده هم هستند، جواب‌گو باشد. می‌گویند: «عشق و آگاهی (دانش همسرداری)، همانند پیچ و مهره، آجر و ملات، لازم و ملزوم هم بوده و همانند دو بال یک پرنده هستند که بدون یکی، پرواز واقعی امکان‌پذیر نمی‌شود.»

آب و صخره

به‌طور معمول عشق، تحمل مشکلات و موانع را برای انسان آسان می‌سازد و انگیزه‌ای قوی برای رفع آن‌ها می‌شود ‌ولی نمی‌تواند از بروز‌ مسائل و مشکلات، جلوگیری به‌عمل آورد. عشق، منبع قدرت، حرارت و نور زندگی ‌است. عشق، محرک قدرتمندی است که زوج‌ها تشکیل خانواده بدهند، یار و یاور هم باشند و احساس خوشبختی کنند و به آن تداوم بخشند. پرسش این ‌است که با وجود این قدرت فائقه که انسان را به اوج آسمان‌ها می‌برد، اگر زن و مرد عاشق، فاقد دانش کافی و مهارت‌های لازم همسرداری باشند و نتوانند نیازهای خود و همسر را به‌درستی تشخیص داده و ‌برطرف کنند، چگونه می‌توانند در حل مسائل ‌و مشکلات زندگی مشترک و ایجاد روابط مؤثرتر، موفقیت به‌دست آورند و به آن تداوم بخشند؟

‌بیش‌تر ازدواج‌ها‌ با شور، اشتیاق، مثبت‌اندیشی و مهر و محبت شروع می‌شود و در آغاز زندگی مشترک، زوجین تصور می‌کنند که ازدواج آنان متفاوت از ‌دیگران است،‌ روابط‌شان محکم، قوی و خلال‌ناپذیر است؛ عشق و مهر و محبت‌‌‌شان، جاودانه و مادام‌العمر خواهد بود. در‌واقع شور و اشتیاق و مثبت‌اندیشی، همه‌چیز را در ابتدای امر، زیبا و آسان جلوه می‌دهد ‌و به زوج‌ها کمک می‌کند تا کارها را با احساس خوب و زیبا‌ انجام ‌دهند‌ ‌ولی‌ مشکلات بعدها ظاهر می‌شوند؛ ‌چرا‌که عشق بدون آگاهی، بستر کافی و توانمندی برای حل تمام مشکل‌ها و مسائل زندگی مشترک نیست؛ سوء‌تفاهم‌ها، عدم شناخت‌ها، ناآگاهی‌ها، ‌نبود مهارت‌ها و... ذره‌ ذره پایه‌های عشق را متزلزل می‌سازند و تداوم آن‌ها، عشق را به‌آرامی به سوی بی‌تفاوتی، دشمنی و حتی به نفرت و انزجار می‌کشا‌ند.

 ازدواج زمانی موفق به‌حساب می‌آید که اصول همسرداری را بدانیم و آگاه باشیم که با همکاری ‌دوطرف، نیازهای زن توسط شوهر و نیازهای شوهر توسط همسرش برطرف می‌شود و این امر فقط با کسب آگاهی و مهارت‌های لازم و برطرف کردن نیازهای یکدیگر امکان‌پذیر است.

یکی از راه‌های شناخت خود و همسر، گفت و شنود سازنده با همسر و داشتن پرسش‌های مثبت از همدیگر است؛ چرا‌که گفت‌وگوهای آرام و سازنده و پرسش‌های مثبت از خود و ‌همسر، زن و مرد را به تفکر و تأمل وا می‌دارد و توجه آنان را به نکته‌های جالب، ظریف و مثبت ‌زندگی ‌که تاکنون به آن‌ها فکر نکرده ‌و یا از اندیشیدن‌ به آن‌ها واهمه داشته‌اند، جلب می‌کند.

پرسش‌های مثبت از خود و ‌همسر، ‌فکر‌ و توجه ما را به تهیه‌ پاسخ‌های مثبت جلب می‌کند. تکرار این‌گونه پرسش و پاسخ‌ها، زن و شوهر ‌را به سوی نکته‌های مثبت و همدلانه‌ یکدیگر ‌می‌کشاند و همسران را در ایجاد تفاهم بیش‌تر کمک می‌کند، همسران را از سو‌ء‌تفاهم و از رنج کنار هم بودن‌ها نجات می‌دهد و آنان را در مسیر زندگی آرام‌تری قرار‌می‌دهد. گفت و شنود‌های آرام و پرسش‌های مثبت از خود و ‌همسر، باعث می‌شو‌د که مسائل و موارد حاکم بر زندگی مشترک، ‌با مثبت‌اندیشی مورد بررسی قرارگیرند. به‌عبارت دیگر، با افزایش دانش و آگاهی و کسب مهارت‌ها همراه با چاشنی مهر و محبت است که نکات مشترک، تفاهم‌ها، تضادها، توانمندی‌ها و ضعف‌ها‌ آشکار ‌و کشف می‌شوند و با آن‌ها به‌صورت درست و مثبت برخورد می‌شود و عشق راستین، امکان ظهور یافته، بالنده و غنی شده و گسترش می‌یابد.

اين خواستگاري، رفتن داره!

اين خواستگاري، رفتن داره!

نکات مهم خواستگاري

قلب

چگونه مي توان پيش از ازدواج، به خصوصيات روحي و رواني همسر پي برد؟

آيا مي توان با رعايت موازين شرعي و عرفي، شخصي را پيش از ازدواج شناخت؟

دقت کنيد شخصي که براي ازدواج انتخاب مي کنيد، آيا شخصيت اجتماعي، يعني مجموعه حرکات، رفتارها، آداب معاشرت و برخورد اجتماعي اش با عقايد شما همخواني دارد يا خير؟ اگر همخواني وجود داشت، تحقيقات جزئي در مورد خانواده اش به عمل آوريد و خانواده  او را با خانواده خود از لحاظ اقتصادي و اجتماعي مقايسه کنيد، اگر در يک رديف بوديد، به خواستگاري برويد و يا اجازه دهيد به خواستگاري تان بيايند.

در مراسم خواستگاري، زيباترين لباس هاي تان را به تن کنيد و پوششي مناسب داشته باشيد چرا که اولين ديدارها هميشه در اذهان باقي مي ماند.

 آقايان بايد امکانات مالي خود را توضيح دهند، اگر توان مالي شان در شرايط فعلي، بيش تر از امکانات موجود نيست، اين مورد را نيز تذکر دهند و سپس، نظر دخترخانم را در اين مورد بپرسند

در تمام طول مراسم خواستگاري، متانت و وقار بايد از ناحيه هر دو خانواده مراعات شود.

هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشيد و دقت لازم را به عمل آوريد تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانيد به خاطر بسپاريد و هنگامي که خودتان صحبت مي کنيد نيز سعي نماييد سنجيده حرف بزنيد.

در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر، بنا را بر صداقت بگذاريد و متعهد شويد که آن چه مي گوييد، کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به اين تعهد خود نيز پايبند شويد. بهتر است به عنوان اولين سؤال، از فرد مقابل بخواهيد خودش را به طور کامل معرفي کند و خلاصه اي از گذشته زندگي اش را براي شما بگويد و خودتان نيز متقابلاً خلاصه اي از سرگذشت خود را مطرح نماييد.

گل

پس از اين که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شديد، مي توانيد ديدگاه او را درباره مذهب جويا شويد و بعد، متقابلاً ديدگاه خودتان را راجع به مذهب مطرح نماييد.

مطلب ديگري که مي توانيد سؤال کنيد، نگرش مخاطب شما درباره مسائل اقتصادي و نحوه درآمد است. شغل و ميزان درآمد ماهيانه خود را مطرح کنيد و آن چه واقعاً هست را بگوييد. آقايان بايد امکانات مالي خود را توضيح دهند، اگر توان مالي شان در شرايط فعلي، بيش تر از امکانات موجود نيست، اين مورد را نيز تذکر دهند و سپس، نظر دخترخانم را در اين مورد بپرسند و ببينند ايشان چه مقدار پول را براي داشتن يک رفاه نسبي لازم مي دانند و اگر خواسته هاي ايشان با درآمد آنان همخوان نيست، موضوع را مطرح و روي آن تأکيد نمايند.

وعده ها و قول هايي که با امکانات شما نمي خواند و امکان برآورده شدنش نيست، ندهيد. هميشه براي بهتر شدن زندگي، تلاش کنيد اما قول هاي نابه جا ندهيد. علاوه بر نگرش خود و فرد مورد نظر در مورد مسائل مادي و اقتصادي، بايد موقعيت اقتصادي هر دو خانواده را با يکديگر مقايسه کنيد. بسيار مهم است که دختر و پسر از يک رديف اقتصادي با يکديگر ازدواج کنند و ازدواج طبقات متضاد اجتماعي، اصلاً صلاح نيست.

يکي ديگر از مطالبي که حتماً بايد در جلسه خواستگاري پرسيده شود، ارزش هاي خانوادگي  است. بايد پي ببريد که در خانواده فرد مقابل، چه چيزهايي ارزش است. براي نمونه، اگر در خانواده شما، تحصيل جايگاه مهمي دارد و براي تحصيلات و فرد تحصيلکرده ارزش زيادي قائل ايد، اما در خانواده شخص مورد نظر، هيچ بهايي به تحصيل داده نمي شود، جاي تأمل دارد؛ بايد اندکي دست نگه داريد.

هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشيد و دقت لازم را به عمل آوريد تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانيد به خاطر بسپاريد و هنگامي که خودتان صحبت مي کنيد نيز سعي نماييد سنجيده حرف بزنيد.

هر يک از طرفين در جلسه خواستگاري بايد از طرف مقابل بپرسد تا نظر او، يک همسر ايده آل چه شرايطي بايد داشته باشيد؟ اگر خصوصياتي که مطرح مي شود، در وجود او نيست، به سرعت اعلام نمايد که اين خصوصيات فردي مورد نظر شما، در من نيست و يا اصلاً نمي توانم اين گونه باشم.

خانم ها حتماً بايد از خواستگارشان سؤال کنند که به نظر او زن بايد با چه نوع پوششي در اجتماع ظاهر شود، چگونه بايد با مردم نشست و برخاست نمايد، نظرش راجع به شاغل بودن زن چيست و...

اگر خانم ها در شرايط فعلي شاغل بوده و به شغل شان نيز علاقه مند هستند و کار کردن برايشان اهميت دارد، اما احساس مي کنند که خواستگارشان نظر چندان مساعدي نسبت به شاغل بودن آنان ندارد، بايد به اين نکته تأکيد شديد کنند؛ حتي در صورت لزوم، آن را شرط ضمن عقد قرار دهند.

مسأله ديگري که بايد در خواستگاري مطرح شود، برنامه هاي فعلي و برنامه هاي آينده است. وضعيت فعلي تان را کاملاً مشخص نماييد، برنامه هاي آينده را نيز حتماً مطرح کنيد. اگر قصد ادامه تحصيل داريد، اين نکته را تذکر دهيد. اگر قصد جابه جايي و مسافرت خارج از کشور داريد، بايد پيش از ازدواج مطرح نماييد. اگر بيماري جسماني خاصي داريد و يا قبلاً در زندگي شما اتفاقي افتاده است (نامزدي يا عقدي داشته و ناموفق بوده ايد يا مسائل مشابهي داشته ايد) آن را پنهان نکنيد.

گلبرگ

شايد همه اين مطالب را در جلسه خواستگاري نتوان مطرح کرد: هيچ اشکال ندارد تعداد جلسات خواستگاري را اضافه نماييد، مشروط بر اين که حسن نيت داشته باشيد.

پس از اين کار در طول جلسات خواستگاري، اطلاعات لازم را دريافت کرديد و نکته اي براي تان مبهم نماند، زمان ارزش يابي و تجزيه و تحليل فرا مي رسد؛ فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهيد، نکات مثبت را در شخصيت و موقعيت او جست و جو کنيد و آن را در يک ستون زير هم قرار دهيد. در مقابل، ستوني را نيز به صفات و خصوصيات منفي اش اختصاص دهيد. آن مورد يا مواردي از خصوصيات  منفي که اطمينان صددرصد داريد تغيير مي نمايد را مثبت حساب کنيد و سپس آن ها را مورد سنجش قرار دهيد و تحليل کنيد. گاهي اوقات يک مورد منفي به تمام موارد مثبت برتري دارد. براي نمونه فرد مورد نظر، تحصيلات و شغل خوبي دارد، از خانواده خوب و نجيبي برخوردار بوده و موقعيت اقتصادي اش نيز مناسب است، اخلاق خوبي هم دارد اما معتاد است؛ در اين شرايط بايد دست نگه داشت و براي ازدواج، عجله نکرد.

پس از آن که ارزش يابي انجام شد و وجوه اشتراک و تفاهم زياد بود بايد تحقيقات کامل در محل زندگي و محيط کار در مورد چگونگي رفت و آمد با دوستانش و ديگر موارد به عمل آيد تحقيق، شناخت شما را نسبت به همسر آينده و فرد مورد نظرتان افزايش مي دهد.

البته پشتوانه تمامي مسائل گفته شده، توکل به خداوند متعال است. در صورتي که تشابهات، زياد و تحقيقات انجام شده، مثبت بود، با توکل به خدا ازدواج کنيد؛ به ياري او، زندگي آرام و سرنوشت خوبي در انتظار شما خواهد بود.

 

خیانت از راه دور

خیانت از راه دور

آسیب شناسی گپ های اینترنتی(چت) در زندگی زناشویی

خیانت

بعد از ظهر از نیمه گذشته و من بی صبرانه منتظر بازگشت همسرم به خانه هستم. امیدوارم که حداقل امشب وقت کافی برای من و فرزندم داشته باشد. توقع بیرون رفتن و یا سرگرمی مشابه را ندارم بلکه تنها آرزو دارم بعد از مدتها یک ساعت بدون هیچ مشغله به چشم های من نگاه کرده و اجازه دهد در مورد اتفاقات روز برایش تعریف کنم نه اینکه دایما سر در مانیتور کامپیوتر خود کرده و از بین حرفهایی که می زنم تنها برخی را آن هم  نصفه و نیمه بشنود.

بعضی اوقات دچار تردید می شوم ! نمی دانم یک انسان چگونه می تواند این همه توان بدنی برای نشستن پشت مانیتور کامپیوتر  و گشت و گذار در اینترنت، چت کردن، دانلود فیلم و ... داشته باشد.

مانند هر ارتباط دیگری که ممکن است توام با مشکلاتی باشد، چت کردن نیز پتانسیل بالایی برای بروز مشکلات مختلف دارد .

امشب هم همسر من به خانه بازگشت و مانند همیشه برخلاف آرزوی همیشگی من، بعد از سلام و احوال پرسی و حتی قبل  ازشستن دست و صورتش، رایانه اش را را روشن می کند و در حالیکه سیستمش در حال اتصال به اینترنت است لباسهایش را با عجله عوض کرده، دست و رویش را می شوید و پای سیتمش می نشیند. دیگر از این وضعیت خسته شده ام و نمی دانم تا چه زمانی می توانم این شرایط عذاب آور را تحمل کنم؟

 از اینکه همسرم دایما در فضای اینترنت با زنان و مردان ناشناس در حال چت کردن است ناراحت هستم. درست است که به گفته خودش با هیچ یک از آنها ارتباط  رودر رو نداشته و آنها را نمی شناسد، اما من اصلا احساس خوبی در برابر این وضعیت ندارم.....

این بخشی از درد دل های یک زن جوان بود که از چت کردن های دایم همسرش در فضای اینترنت شکایت دارد.

با ورود اینترنت به کشورهای مختلف، گروه های زیادی از مردم با ایجاد کلوپ های اینترنتی، از مزایای این وسیله اعجاب انگیز در زمینه تحقیق، تبادل اطلاعات، ارسال پیام و... بهره گرفتند، اما چیزی که بیشترین وقت نوجوانان وجوانان و حتی

چت بازی

 افراد متاهل را در این کلوب ها صرف می کند استفاده از چت (گپ اینترنتی) است. 

امروزه  فضای اینترنت مکانهای بسیار متنوعی برای ارتباط با افراد مختلف(چت کردن) فراهم اورده است. اینترنت تبدیل به یک تکنولوژی شگفت آور شده که شما می توانید با افراد بسیاری از مردم سراسر جهان که حتی ممکن است تا آخر عمرتان هرگز آنها را به طور حضوری ملاقات نکنید، ارتباط برقرار نمایید. در زمینه تجارت، خدمات مختلف، تبلیغات و ... این فضای مجازی یک انقلاب در زمینه ارتباطات ایجاد کرده است.

اما مانند هر ارتباط دیگری که ممکن است توام با مشکلاتی باشد، چت کردن نیز پتانسیل بالایی برای بروز مشکلات مختلف دارد .

با استفاده از این وسیله افراد  از پشت کامپیوتر با دوستان مجازی خود در اطراف و اکناف جهان در حال گفتگو و درددل اند. به این روند می توان دوستی از طریق چت گفت.

آنچه مسلم است، انسان براساس غریزه دوست دارد که کسی را دوست داشته باشد و بیشتر انسان ها تمایل دارند که جنس مخالفی را دوست داشته باشد، اما جدا از این بحث که این ارتباطات پیامدهای سختی برای افراد مجرد داشته، به نظر شما افراد متاهل با چه انگیزه و فکری وارد این روابط می گردند؟

اینترنت تبدیل به یک تکنولوژی شگفت اور اشده که شما می توانید با افراد بسیاری از مردم سراسر جهان که حتی ممکن است تا آخر عمرتان هرگز آنها را به طور حضوری ملاقات نکنید، ارتباط برقرار نمایید.

انسان ممکن است کسی را دوست داشته باشد به این علت که فرضا با او قرابت فامیلی دارد؛ پدر، مادر، برادر، خواهر و....این دوستی توام با نوعی احترام ودلسوزی است، ولی اگر طرف دوست داشتنی ما و شما بیگانه ای باشد و حتی زندگی زناشویی ما را در معرض تهدید قرار دهد، این ارتباطات چه معنایی خواهد داشت؟

ارتباطات اینترنتی یک فضای مدرن ارتباطی برای افراد تنها ، نوجوانان و جوانان ماجرا جو و به طور کلی دسته وسیعی از افراد دنیا ایجاد کرده است اما در این مقاله قصد داریم در مورد چت کردن در افراد متاهل و مضرات جانبی آن صحبت  کنیم.

برخی از افرادی که متاهل هستند به جای آنکه اوقات آزاد خود را صرف خانواده و یا حتی فرزندان خود بکنند، دایما در فضای مجازی چت بوده و این رفتارشان به مرور باعث بروز مشکلات زناشویی شده است. البته شرایط زمانی بحرانی تر می شود که افراد متاهل به چت کردن با افرادی از جنس مخالف می پردازند. فریبنده ترین بخش این ماجرا آن است که افراد معتقدند چون ارتباط رودررویی در این فضا وجود ندارد و احتمالا هرگز یکدیگر را ملاقات نمی کنند، لذا این ارتباط بلامانع  و خالی از اشکال می باشد.

گسستن پیوند

اما تمام کسانی که بزرگترین سرگرمی شان چت کردن در فضای اینترنت به خصوص چت با جنس مخالف است خوب می دانند که قرار گرفتن در فضای وسوسه انگیز گپ اینترنتی با جنس مخالف و خوش و بش های اینترنتی بزرگترین مشوق برای ادامه یافتن این روابط است.

در بسیاری  از موارد افراد متاهل به خصوص مردان اهل چت، این سوال را مطرح می کنند که مگر این ارتباطات مجازی نیز دارای اشکال است و ممکن است که در زندگی زناشویی خلل وارد کند؟

در اینجا پاسخ ما به طور قطع "آری" خواهد بود و مهم تر اینکه اگر این رفتار را دور از چشم همسرتان و یا در غیاب او انجام میدهید مرتکب یک خیانت شده اید. درست است که این رابطه رودررو نیست اما توجه داشته باشید که بسیار مضر است، چرا که افراد در یک فضای هیجانی قرار گرفته و به جای آنکه هیجانات و عواطف خود را صرف ارتباط با همسر خود بکنند، این انرژی روانی برای یک یا چند فرد دیگر (خارج از دایره زناشویی) سرمایه گذاری می شود و نتیجه چنین فرآیندی مسلما تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی زناشویی خواهد بود.

یک دلیل منطقی و کاملا علمی ما برای این ادعا پژوهشی است که در این زمینه انجام شده است.درمانگران حیطه زناشویی، طی مطالعه ای  دریافته اند زوجینی که یکی از آنها(و یا حتی هر دو)درگیر ارتباط از طریق چت می گردند، سه برابر بیشتر از سایر زوجین دچار مشکلات زناشویی شده و سه برابر بیشتر در معرض طلاق قرار خواهند گرفت.

این آمار و حتی آمارهای مشابه نشان می دهد ارتباطاتی از این دست باعث شکل گیری روابط صمیمانه با افرادی خارج از دایره زناشویی شده و فضای اعتماد و اطمینان بین همسران را مخدوش می سازد.

لذا تاکید داریم  که هر فردی که معتقد است این گونه روابط مجازی در فضای اینترنت و برقراری روابط صمیمانه با افراد(علی رغم ارتباط رودر رو) امری بلامانع و خالی از اشکال است، باید بداند که لازم است معیارهای اخلاقی خود را مورد تجدید نظر قرار داده و  درک و شناخت خود در مورد ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، اعتماد و صداقت میان زوجین و توجه به ضرورت حفظ حریم زناشویی را مورد اصلاح و بازبینی قرار داده و برای حریم خانوادگی خود ارزش بیشتری قایل شوید.

چگونه او را عاشق تر کنیم

چگونه او را عاشق تر کنیم

عشق

در سلسله نیاز هایی که برای انسان در نظریات روان شناسی قائل شده اند به طور کلی 4 نیاز روحی اساسی وجود دارد :نیاز به دوست داشتن ودوست داشته شدن ، نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود و نیاز به آزادى مبتنی بر منطق و اما خواسته‌های همسرتان از شما...

بر همین اساس و مبتنی بر نیاز های پایه ای که هر انسان به آن احتیاج دارد می توان روابط زوجین را هم بهبود بخشید . در ادامه با ما همراه باشید تا راه های ساده ای را به شما پیشنهاد دهیم تا با احساس خوشبختی بیشتری در کنار همسرتان زندگی کنید.

ده راه ساده برای کم کردن فاصله بین همسران

این دستورات مختص به زوج خاصی نیست ؛ اینها ده پیشنهاد جادویی است كه ممکن است تعداد بسیار زیادی از زنان را راضی نگاه دارد.

1- به او بگویید كه دوستش دارید :

هر كسی دوست دارد تایید شود و بداند كه اطرافیان او را دوست دارند .بهترین راه برای تایید همسرتان – كه برایش بسیار مهم است –این است كه خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید . گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی كه شما را بدرقه می كند ، بگویید .

فقط خالی كردن برنامه روزانه برای با هم بودن كافی نیست بلكه باید برای این زمان برنامه ریزی كنید و به خود ثابت كنید كه برای عزیزترین‌های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

2. درك كردن و بخشش داشتن :

روزهایی هست كه همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا كمتر به شما رسیدگی كند . همیشه به خاطر داشته باشید كه هیچ كس كامل نیست . در این مواقع خواسته همسرتان این است كه او را درك كنید و او خود را سزاوار بخشش شما می‌داند . بدانید كه هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

3. گفتگو كنید :

نگذارید كار به جایی برسد كه هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید. درباره بچه‌ها ، كارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت كنید. چرا كه گفتگو نكردن اولین جرقه‌های یك رابطه سرد است.

عشق

4. وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید :

این زمان به دست شما محقق می‌شود و باید كیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح‌ها و برنامه‌های آن روز را به میل آنها هماهنگ كنید . فقط خالی كردن برنامه روزانه برای با هم بودن كافی نیست بلكه باید برای این زمان برنامه ریزی كنید و به خود ثابت كنید كه برای عزیزترین‌های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

5.بیشتر بگویید بله به جای نه:

عادت به منفی نگری و مخالفت شما را از عزیزانتان دور می كند . سعی كنید دربرابر بعضی خواسته‌ها نه نگویید . با گفتن همین كلمه ساده «بله» همسرتان را متعجب و خوشحال كنید. البته زیاده روی نکنید.

6.خوب گوش دهید:

همسرتان را با این مهارت می توانید عاشق تر كنید . همسر شما فقط گوش‌های شما را برای شنیدن نمیخواهد بلكه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید .

7. دلبستگی و مهربانی:

چقدر در طول روز به همسرتان می گویید لطفا یا متشكرم . متاسفانه بعضی از زوجین فراموش می كنند با هم مهربان باشند و این كلید موفقیت را در زندگی از دست می دهند . آنها فکر می کنند چنین کلماتی که در جهت احترام به طرف مقابل است صمیمیت را کاهش می دهد . در صورتی که این پندار اشتباه است.

خواسته همسرتان این است كه او را درك كنید و او خود را سزاوار بخشش شما می‌داند . بدانید كه هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

8. بعضی از وظایف خانه و كودك را با هم تقسیم كنید:

یكی از مهم ترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است.خرده كاری‌های خانه و بچه‌ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است كمی غرور و سبقه خانوادگی خود را كنار بگذارید و با این كار زندگی شیرین تری داشته باشید . شاید اوائل سخت باشد اما خود كم كم معجزه اندك كمك به همسر را خواهید دید .گاه ایجاد این تنوع ها برای همسرتان خستگی روحی او را از بین می برد.

9. اوغات فراغت و برنامه ریزی:

 این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه‌ها ، شما ؛ خانه ؛ و .. نباشد . بگذارید در این اوقات فراغت به خود و خواسته‌های شخصی اش برسد .اگر همسر شما شاغل است در ساعات بیكاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید تا احساس آزادی کند و به خود رسیدگی کند و علائقش را پی گیری کند .

10. به او سفارش كنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید:

بساری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشكل بوجود می‌آورد و این افراد به سلامتی طرف مقابل هم اهمیت نمی دهند ولی به خاطر داشته باشید همسرتان نمی تواند مدام دنبال شما باشد. چرا كه او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و از طرفی خود نیاز به توجه دارد ؛ پس به سلامتی خود و او اهمیت دهید .

 

حرف هایی با بوی ازدواج

حرف هایی با بوی ازدواج

داماد زندانی

جهاز، به دارایی و مالی گفته می‌شود که عروس در هنگام ازدواج به خانه مشترک می‌برد. این تعریف جهیزیه است که می‌تواند شامل پول، جنس یا مِلک باشد. اما این روزها بیشتر در سرزمین ما جهیزیه با وسایل کاملی شناخته می‌شود که عروس‌ها به خانه بخت می‌برند و گاهی تهیه آن دو برابر مخارج عروسی هزینه برمی‌دارد. هر چند همیشه از جهاز به عنوان وسایل اولیه زندگی نام برده می‌شود اما خواسته و ناخواسته در عرف و فرهنگ عامه، جهاز مفصل موجب احترام بیشتر عروس می‌شود. در این مقاله نگاهی داشته‌ایم به رسم جهیزیه در ایران و کشورهای دیگر جهان...

 

جهاز بران در تهران قدیم

در تهران قدیم چند روز قبل از سر گرفتن مراسم عروسى، مراسم جهازبران بود. براى بردن جهیزیه چند نفر طبق‌کش به همراه چند قاطر اجیر می‌شدند تا جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند که عده‌اى نقاره‌زن نیز آنها را همراهى و در طول راه به هنرنمایى مى‌پرداختند. قبل از رسیدن این گروه به خانه داماد، چند تن جلوتر به خانه داماد رفته و جاهایى از منزل داماد را که براى سکونت عروس در نظر گرفته شده بود نظافت و به اصطلاح آب و جارو مى‌کردند. هنگامى که جهیزیه به خانه داماد منتقل مى‌شد، فردى از طرف خانواده عروس صورت اسبابى را که آورده بودند به داماد نشان مى‌داد و از وى رسید مى‌گرفت. علاوه بر آن دادن انعام به طبق‌کش‌ها و نقاره‌چى‌ها جزو وظایف داماد محسوب مى‌شد. طبق‌کش‌ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند نقل و پارچه‌هاى کف طبق‌ها را که به منظور تزیین، تدارک دیده شده بود براى خود بردارند. ضمن اینکه وسایل جهیزیه طبق توافقى که قبلاً میان خانواده‌هاى عروس و داماد صورت پذیرفته بود، تهیه مى‌شد.

در بعضی نقاط قبل از بردن جهیزیه آن را به تماشا می‌گذارند و زنان و دختران به «جهازتماشا» می‌آیند. معمولا اقلام جهیزیه را قبل از بردن صورت می‌گیرند.

جهیزیه در ترکمن ها

در میان ترکمن ها، تهیه لوازم زندگی مشترک که همان جهیزیه باشد بیشتر به عهده داماد است. در گذشته دورتر البته خانواده عروس مبلغی را به عنوان باشلق از خانواده داماد برای خرید لوازم زندگی می‌گرفتند که در حال حاضر این رسم تا حدود زیادی منسوخ شده است، شاید برایتان جالب باشد اگر یک نمونه از اسباب‌ و اثاثیه‌ای که در سال 1338، برای نوعروس ترکمنی با مبلغ باشلق خریداری شده را بخوانید:

مبلغ باشلق: 12 راس گوسفند + 1500 تومان پول نقد

اسباب و اثاثیه تهیه شده: دو تخته پتو، سه عدد اشرفی، گردن‌بند از ملهو و میخک، گردن‌بند از منجوق عقیق و مرجان، شش عدد افسار اسب، خورجین یک عدد، طناب 8 لایه، یک عدد نمکدان و قندان ، ظرف: یک عدد کاسه زردرنگ

لباس: چارقد و دستمال از هر کدام یک عدد، شیشه اعلا یک عدد، پیراهن یک عدد.

نوعی از جهاز بران

جهاز تماشا در گیلان

در گیلان هم‌زمان با بردن عروس به خانه داماد یا كمی پیش از آن، جهاز (جهیزیه) را نیز در خوانچه‌هایی برسر می‌گیرند و به خانه داماد می‌برند و هرچیز را در جای خود می‌چینند.

در بعضی نقاط قبل از بردن جهیزیه آن را به تماشا می‌گذارند و زنان و دختران به «جهازتماشا» می‌آیند. معمولا اقلام جهیزیه را قبل از بردن صورت می‌گیرند.

تاریخچه جهیزیه در قم

خانواده عروس معمولا باتوجه به وسع مالی خود، اسباب و لوازم مورد نیاز دختر را تهیه می‌کردند. قبل از عروسی معمولاً خانواده عروس هدایایی تحت عنوان «خلعتی» برای خانواده داماد می‌فرستد؛ برای مثال لباس و لوازم شخصی داماد، کت و شلوار، پیراهن پدر و برادرها و شوهرخواهرها و چادر مشکی و لباس و روسری برای مادر داماد، خواهرها و جاری‌ها. بعد از آن، خانواده داماد پس از دریافت خلعتی، به عنوان جبران، هدایایی که معمولاً بخشی از زندگی خود عروس بود تهیه و به خانه عروسی می‌فرستد؛ مانند فرش، پشتی، ظروف، قابلمه و دیگ، متکا، صندوق، چراغ، ظروف مسی، یک دست رخت‌خواب، دوتاگلیم کهنه یا نو، قزقون مسی، یک دست پیش دستی.

دو یا سه شب قبل از عروسی، مراسم جهیزیه برون انجام می‌شد؛ یعنی خانواده داماد در خانه عروس حضور می‌یافتند، بعد سیاهه جهاز تهیه می‌شد، عده‌ای از زنان، وسایل جهاز را یک به یک می‌آوردند وچند نفر آن را قیمت می‌کردند و سپس قیمت‌ها را جمع آوری می‌کردند و بعد لیست اقلام تهیه شده را داماد و پدر داماد امضا و انگشت می‌زدند. بعد جهیزیه را به همراه چند نفراز خانواده عروس به خانه داماد برده آنها را در خانه داماد و عروس می‌چیدند.

موقع عقد (در مجلس عقد) یک قاعده‌ای بود که فلان مقدار از جهیزیه را باید تهیه کنند و از داماد مبلغی به عنوان شیربها می‌گرفتند. جهاز را بیشتر با دست می‌بردند و روی سر می‌گذاشتند تا به منزل داماد ببرند. هنگام بردن جهیزیه شادی می‌کردند و حتی ساز می‌زدند.

ازدواج در آغاز احساس نیاز

ازدواج در آغاز احساس نیاز

رهنمودهای رهبری به همسران جوان(1)

ازدواج

خداوند اصرار دارد

از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید او را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجم بدهند. اگر چه شرعا در زمره ی واجبات ذکر شده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه ی ماندگار و دارای تاثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.

خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی آید... خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می آید .

آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه ی عمر را به تنهایی می گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره ی انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی محموعه ی پیکره ی جامعه باشد نه فرد تنها .

این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زود تر بهتر. زود که می گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می کنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است.

ازدواج در حال شور و شوق

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند- چه دخترها و چه پسر ها- البته با میل خودشان و با اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه ی خودمان این را رواج دهیم. جوان ها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج نشده اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقّی خیلی از افراد است که خیال می کنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواج های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود .

 

ازدواج در آغاز احساس نیاز

مقام معظم رهبری

اسلام اصرار دارد بر اینکه این پدیده در اوان خود، هر چه زود تر، درآغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زود تر بهتر. زود که می گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می کنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زود تر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از اینکه زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیان های جنسی را می گیرد. لذا می فرماید: «من تزوِِِِِّج احرز نصف دینه». (بحارالانوار، ج 100، ص 219).  طبق این روایت معلوم می شود که نصف تهدیدی که انسان در باره ی دین خود می بیند از طرف طغیان های جنسی است که خیلی رقم بالایی است .

بنای نسل بشری به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمّدن ها و فرهنگ ها به ازدواج است

اساس همه ی تربیت های انسانی

فرصت ازدواج و آرام گرقتن در یک مجموعه ی خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی است. برای زن و مرد ـ هر دوـ این یک وسیله ی آرامش و آسایش روحی و وسیله ی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله ی تسلّی، وسیله ی پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است. قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسأله ی تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دل خوشی های بزرگ زندگی است.

پس می بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده ی بسیار مفید است. البته مهمترین فایده ی ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه ی مسائل، فرعی و درجه ی دو و یا پشتوانه ی این مسأله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است، درجه ی اول همان تشکیل خانواده است.

بنای نسل بشری به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمّدن ها و فرهنگ ها به ازدواج است.

بقای استقلال جوامع- چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر- به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج وارد است.

ازدواج، در حقیقت دروازه ی ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده اساس همه ی تربیت های اجتماعی و انسانی است.

 

منبع : کتاب بروید باهم بسازید - توصیه های رهبر معظم انقلاب به همسران

عشق تفاوت ها را می فهمد

عشق تفاوت ها را می فهمد

،تفاهم در زندگی تفاوت ها در عشق

اولین گام برای رسیدن به تفاهم در ارتباط همسران ، شناخت همسر و تفاوت ها است.

«بعضی از انگشت ها خیلی درشت و گنده هستند و برای کندن یک سنگ از زمین مناسبند، اما اگر بخواهند یک جواهر خیلی ریز را لمس کنند، معلوم نیست که بتوانند. اما بعضی انگشت ها ظریف و باریک اند، آن سنگ را نمی توانند بردارند اما آن خرده جواهر را می توانند  از روی زمین جمع کنند. زن و مرد این گونه اند، هر کدام یک مسئولیتی دارند. نمی شود گفت کدام یک مسئولیتش سنگین تر است، هر دو لازم است.»(1)

خداوند خصوصیات زن و مرد را براساس نیاز طبیعت اینگونه آفریده است. چنانچه در قرآن هم تصریح شده است «و لیس الذّکر کالانثی»، «و مرد مانند زن نیست.»(2) و بسیاری دیگر از تفاوت های آنها نیز مولود عوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی می باشد. ناآشنایی با این تفاوت ها گاهی سرچشمه ی بعضی سوء تفاهم ها می شود و مشکلاتی را برای زن و شوهر فراهم می آورد. در روابط انسانی هر چه افراد یکدیگر را بهتر بشناسند و از دیدگاه ها و گرایش های درونی هم آگاهی بیشتری داشته باشند، روابط آنها از عمق و استواری بیشتری برخوردار می گردد.

در روابط بین همسران نیز به همین ترتیب است، یعنی نه تنها دو طرف باید از خصوصیات اخلاقی، فکری و شخصیتی یکدیگر آگاه باشند، بلکه باید این حقیقت مسلم را بپذیرند که زن و مرد از نظر گرایش های روحی و روانی در شرایط کاملاً یکسان قرار ندارند و همین ناهمگونی، در نگرش آنان به مسائل، تأثیر عمیق بر جای می گذارد. این ناهمگونی ها و تلاش صادقانه در شناخت آنها، موجب تعدیل خواسته ها و انتظارات ما از طرف مقابل شده و به تدریج از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری می کند.

وقتی دختر و پسر ازدواج می کنند و وارد زندگی مشترک می شوند به کلی فراموش می کنند که با دیگری متفاوتند و این تفاوت ها هم بسیار است

با این عقیده، وقتی دختر و پسر ازدواج می کنند و وارد زندگی مشترک می شوند به کلی فراموش می کنند که با دیگری متفاوتند و این تفاوت ها هم بسیار است. هر یک گمان می کند اگر طرف مقابل را دوست دارد باید همان گونه باشد که او می خواهد. لذا سعی در تغییر رفتار خود می نماید و به رشد و بقای احساس صمیمیتشان می اندیشد.

در اینجا به برخی از تفاوت های اساسی زن و مرد می پردازیم و نکات کاربردی را یادآور می شویم:

عشق به  زندگی

برای زن ها محبت بر همه چیز مقدم است و مرد نقطه ی اتکاست. محور اصلی روحیات زن که او را از مرد ممتاز می سازد عاطفه و احساس است. برخورداری از عواطف سرشار درونی موجب لطافت روح زن و افزایش رقت قلب در اوست. به همین علت، اثرپذیری زن ازعوامل محرک احساس، بسیار بیشتر از مرد است، به گونه ای که زن در بسیاری موارد ، مسائل را از دریچه ی عاطفی می نگرد. بر همین اساس، ویژگی «رقّت و لطافت» از امتیازات روح زن و از مواهب دستگاه آفرینش برای اوست. حضرت علی(ع) می فرمایند: «المرأة ریحانة، زن گل است»(3) همچنان که «شدت و قوت» یا نیرومندی و توانایی و فضایل برخاسته از آن چون شجاعت، قاطعیت، مدیریت و امثال آن از ویژگی های وجودی مرد است .زن گرچه خود شجاعت مردان را ندارد اما شجاعت مردانه را می ستاید و دوست دارد در پناه مردی قوی و توانا قرار گیرد. وقتی زن بازوان توانای همسر را همچون حصاری بر دور وجود خود و خانواده احساس می کند و به حمایت و کفایت و توانایی او اعتماد می یابد، آرامش آمیخته با رضایت و افتخار در وجود او ایجاد می شود و این احساس در سلامت روحی مؤثر است.

این دو نقش از یکدیگر جدا است و هر دو نقش لازم می باشد. زن وقتی به مرد نگاه می کند با همان چشم محبت و عشق، او را در نقش یک تکیه گاه می بیند که می تواند از نیروهای جسمی و فکری او برای پیشبرد کار و زندگی استفاده کند . مرد وقتی به زن نگاه می کند به همین چشم مظهر انس و آرامش می نگرد که می تواند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطه ی اتکا در زمینه ی مسائل ظاهری زندگی است، زن هم به نوبه ی خود نقطه ی اتکاست برای مسائل روحی و معنوی. زندگی دریایی است از انس و محبت.می تواند مرد را در این فضای سرشار از محبت، از همه ی غصه ها و غم های خودش خارج کند. این ها توانائی های روحی مرد و زن است.

احساسات مرد نسبت به زن، طالبانه و نیاز آمیز و  احساسات زن نسبت به مرد، مطلوبانه است. مرد مظهر طلب و زن مظهر مطلوب است. بر همین اساس عالی ترین هنر زن همواره این بوده است که قلب همسر خود را تسخیر کند و او را شیفته ی خود سازد. دستگاه آفرینش نیز توانایی جسمی و روحی لازم را برای این دلربایی در اختیار نیز قرار داده است تا بتواند مرد را در دام عشق و محبت خود اسیر سازد و با تدابیر ظریف در وجود او نفوذ کند و او را به خدمت در آورد و حتی گاهی سرچشمه ی هنرنمایی ها، نبوغ ها و دلاوری ها در مرد شود. به علت همین احساسات، زن زمانی احساس خوشبختی می کند که ببیند مردی را شیفته ی خود ساخته و مرد زمانی خود را کامیاب می بیند که زن مرد علاقه اش را پیدا کرده باشد.

تجربه نشان داده محبت های افراطی در مراحل اولیه زندگی که برخاسته از احساسات و عواطف تند و حاد است، به زودی به بی مهری های رنج آور و روابط سرد منتهی می شود و سرخوردگی هایی به دنبال می آورد.

وظیفه ی روحی و عاطفی شوهر نسبت به همسرش از روزهای آغاز زندگی مشترک این است که زن را از علاقه ومحبتی که نسبت به او دارد مطمئن سازد و از کارهایی که بوی بی توجهی و بی تفاوتی از آنها به مشام می رسد، بپرهیزد. البته  زیاده روی در هر کاری از جمله بذل محبت نیز کار درستی نیست و در هیچ حال نباید از مسیر اعتدال خارج شد. تجربه نشان داده محبت های افراطی در مراحل اولیه زندگی که برخاسته از احساسات و عواطف تند و حاد است، به زودی به بی مهری های رنج آور و روابط سرد منتهی می شود و سرخوردگی هایی به دنبال می آورد. پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرمایند:

 زندگی

«اینکه مردی به همسرش بگوید تو را دوست دارم هرگز از قلب او بیرون نمی رود.»(4) این حدیث نشان دهنده ی حساسیت زن نسبت به علاقه و توجه همسر خویش است.

یکی از بزرگ ترین تفاوت های بین زن و مرد این است که هر کدام چگونه با فشارها و استرس ها کنار می آیند و در برخورد با مشکلات چه عکسل العملی نشان می دهند؟

در این مواقع مردها شدیداً در خود فرو می روند و گوشه گیر می شوند، در صورتی که زن ها با هیجانی فزاینده، فرق در مسئله می شوند و خود را گرفتار می کنند. مرد می خواهد راه حل پیدا کند اما زن از طریق صحبت کردن با جزئیات بسیار راجع به مشکلش، به آرامش می رسد.

بنابراین وقتی همسرتان از موضوعی ناراحت و کلافه است به گرمی به سخنان او گوش دهید و سعی نکنید مشکل گشایی نمایید و یا مسئله ی او را کوچک و بی اهمیت جلوه دهید. بلکه فقط با دلسوزی و تأیید، حرف هایش را بشنوید. در این موقع زن احساس حمایت کرده، خشنود و راضی می شود.

مردها و زن ها دید متفاوتی به زمان دارند و این تفاوت خود منشأ بسیاری از سوء تفاهم های همیشگی میان آنهاست. مانند: دیر کردن، فراموش کردن به موقع انجام دادن کاری، مهم نشمردن رویدادهای مهم و...

زن ها گذر زمان را ثبت می کنند و حساب کارها را به دقت نگه می دارند از جمله حساب دقیق قول های همسرشان را! مثلاً زن ها به خوبی می دانند آخرین باری که به گردش رفتند کی بود، سالروز تولدها، سالگرد ازدواج و سایر مناسبت های مهم چه زمانی است. این توانایی که گاهی مردها را حیرت زده می کند، برای زن ها بسیار طبیعی و ذاتی است. بدن زن از یک چرخه ی ماهانه تبعیت می کند و عادتِ شمردن از همان ابتدای بلوغ در فعالیت های زنانه و مادرانه ی زن ها پدیدار می شود، شمردن ماه های حاملگی، زمان تولد نوزاد، فواصل شیر خوردن کودک، فواصل دکتر رفتن و واکسن زدن ها و... چیزهایی که زن ها را زمان سنج بار می آورد.

مردان و زنان باید بتوانند در مورد اختلافشان طوری حرف بزنند که هر دو نفر آنها به صمیمیت و احترام بیشتری برسند و بتوانند اختلافات را طوری حل کنند که هیچ کدام بازنده نباشند بلکه هر دو به رضایت برسند. این تفاهم وقتی بوجود می آید که هر دو طرف فنون «درست حرف زدن» را بدانند.

به دلیل همین توجه خاص زن ها به گذر زمان و چرخه های آن، بدانید سلام و خداحافظی های روزانه اهمیت خاصی دارد. پس صبح ها به همسرتان سلام و صبح به خیر بگویید و به هنگام بیرون رفتن از خانه، خداحافظی محبت آمیزی داشته باشید. در بازگشت نیز سلام و مصافحه را کامل به جا آورید. روزی پیامبر اکرم(ص) به یکی از اصحاب خود فرمودند: «در خانه به خانواده ات سلام کن که خداوند به زندگی تو خیر و برکت می دهد.»(5)

تفاهم

موضوع دیگری که در تفاوت زن و مرد مطرح است، مسئله چرخه ی طبیعی احساسات زن است. زنان همچون امواج دریا متلاطم و متغیرند، زمانی سرشار از عشق و گاهی غمگین هستند. با شناخت این بُعد از وجود زن، راحت تر می توان با احساسات او کنار آمد و او را درک کرد. نباید از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد، چرا که به روال طبیعی، او دارای فرود و فراز می باشد و نمی تواند به طور ثابت، یک رفتار همیشه شاد ارائه دهد.

اختلاف بین دو جنس را در مورد چگونگی برخورد آنها با غم ها و ناسازگاری هایی که بدون شک در هر رابطه ی صمیمی به وجود می آید، در نظر بگیرید. در حقیقت موضوعات معمول خانوادگی، مثل چگونگی تربیت بچه ها یا اینکه تا چه حد می توانند قرض یا پس انداز داشته باشند، جزء چیزهایی نیستند که تشکیل دهنده یا شکننده ی یک ازدواج باشند؛ بله چگونگی بحث کردن زوج ها روی این نکات حساس است که بیشتر در سرنوشت زندگی آنها تأثیر می گذارد.

رسیدن به توافق در مورد چگونگی مخالفت کردن می تواند کلید برجا ماندن ازدواج باشد. مردان و زنان باید بتوانند در مورد اختلافشان طوری حرف بزنند که هر دو نفر آنها به صمیمیت و احترام بیشتری برسند و بتوانند اختلافات را طوری حل کنند که هیچ کدام بازنده نباشند بلکه هر دو به رضایت برسند. این تفاهم وقتی بوجود می آید که هر دو طرف فنون «درست حرف زدن» را بدانند. زن بداند چگونه حرف بزند تا بدون مقاوم کردن و رنجاندن همسرش بتواند خواسته و احساساتش را بیان کند و شوهر چگونه گوش بدهد تا نقطه نظرهای او را بفهمد و با هم به راه حل برسند و به شناخت، صمیمیت و احترام متقابل عمیق تری برسند.

 

 لازم است به موضوع تفاهم و معنای این واژه سرنوشت ساز و راه های رسیدن به آن، به طور دقیق تر بپردازیم.در مقاله ی بعد با ما همراه باشید.

 

ادامه دارد...

 

پی نوشت :

1- مقام معظم رهبری هنگام خطبه عقد، خطاب به زوج های جوان، مورخه 6/6/81، مطلع عشق.

2- آل عمران، آیه 36.

3- نهج البلاغة، نامه 31.

4- شیخ حرعاملی، وسایل الشیعة، ج 20، ص 23.

5- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 76، ص 3.

امان از خارهای زبانت

امان از خارهای زبانت

ارتباط آسیب دیده

چشم‌ غره‌ها و خرناس‌ها و حتی کلمات به ظاهر معمولی که میان زن و شوهر رد و بدل می‌شوند-حتی اگر اصلاً کلامی مبادله نشود- نشانه‌های حمله هستند و در حکم اخطار به طرف مقابل‌اند که با تسلیم شو و یا برای نبرد آماده باش.

لحن صحبت، سرعت و بلندی صدا بیش از کلمات ایجاد ناراحتی می‌کند، به همین دلیل است که اشخاص اغلب به لحن صدا بیش از خود کلمات حساسیت نشان می‌دهند. پیام‌های غیرکلامی، چشم‌ها، چهره و بدن، اغلب از کلمات نافذتر هستند. به گفتگوی زن و شوهری توجه می‌کنیم:

مریم: عزیزم یادت می‌ماند که به برق کار تلفن بزنی؟

علی: اگر با لحن بهتری خواهش کنی، بله یادم می‌ماند.

مریم: اما من لحن بدی نداشتم.

علی: وقتی حرف می‌زنی انگار که ناله می‌کنی.

مریم: چرا رک و راست حرفت را نمی‌زنی بگو که نمی‌خواهی به برق کار تلفن بزنی.

مریم می‌خواست مودبانه حرف بزند، اما تحت تاثیر خاطرات گذشته، از علی دلگیر بود؛ به همین جهت کلامش لحن سرزنش آمیزی داشت. با آنکه کلمات وزین و مودبانه بودند، لحن کلام به شکلی بود که پیام را منفی مخابره می‌کرد. وقتی پیامی با دو مفهوم مخابره می‌شود، دریافت کننده پیام به احتمال زیاد به نشانه‌های غیرکلامی بها می‌دهد و خود کلمات را ندیده می‌انگارد. اما مریم که نمی‌دانست لحن کلام او مسئله‌ساز شده است، طرز برخورد علی را به حساب رد خواهش خود گذاشت و در مقام تلافی بر آمد. به احتمال زیاد، اگر لحن صحبت مریم سرزنش آمیز نبود، علی درخواست او را می‌پذیرفت؛ اما آنها هر دو در مقام سرزنش و تلافی برآمدند و به همین جهت به اصل مسئله، یعنی تلفن زدن به برق کار توجه نکردند.

اگر زن و شوهر خواهان رابطه صمیمانه باشند، باید تهدید و سرزنش را از درخواست خود حذف کنند؛ از همه مهمتر، باید از ماهیت خشم برانگیز طرز صحبت خود آگاه شوند.

وقتی زن یا شوهر در خواست‌های خود را با تهدید و سرزنش توأم می‌کنند، به جای متقاعد کردن هم اسباب دلگیری و احتمالا خشم یکدیگر می‌شوند. به همین دلیل بود که علی از سرزنش تلویحی در کلام مریم از او دلگیر شد و ... در این شرایط مضمون پیام در گرما گرم تلاش زن و شوهر برای مجازات یکدیگر، محو شد.

اگر مریم، پیش از آنکه از علی برای تلفن زدن به برق کار خواهش کند، می‌فهمید که افکار فرار او در جهت عکس انتظارش عمل می‌کنند، احتمالاً می‌توانست با تجدید نظر در طرز ادای کلام خود در خواستش را به گونه‌ای خوشایند مطرح سازد. اما افکار اتوماتیک او صحنه را برای درگیری مهیا ساخت: «او هرگز به کارها رسیدگی نمی کند... با آنکه من وقت ندارم می‌خواهد این کار را هم خود من انجام دهم». مریم که پیش‌بینی می‌کرد خواهش او از سوی علی رد شود، درخواستش را به گونه‌ای مطرح ساخت که به آنچه از آن می‌ترسید دچار شود.

زن و شوهر اغلب در خواست‌های خود را طوری مطرح می‌کنند که دیگری را مورد سرزنش، حمله، یا تحقیر قرار دهند. (مثلاً «چرا به برق‌کار تلفن نزدی؟»). وقتی گفتگو ادامه پیدا می‌کند، خود کلمات بیش از پیش مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند. در جریان صحبت‌های خشمگینانه، زن و شوهر از همه سلاح‌ها و از جمله توهین و بی احترامی و در نهایت از زور و بازو علیه یکدیگر استفاده می‌‌کنند. اگر زن و شوهر خواهان رابطه صمیمانه باشند، باید تهدید و سرزنش را از درخواست خود حذف کنند؛ از همه مهمتر، باید از ماهیت خشم برانگیز طرز صحبت خود آگاه شوند.

گل

ضربه‌های پیش‌دستی

ممکن است به عنوان یک اقدام تدافعی، برای اجتناب از آسیب‌های احتمالی- روانی و جسمانی- در مقام پیش‌‌دستی برآئیم و ضرباتی را به حریف وارد آوریم. در این موارد، وقتی پیش‌بینی می‌کنیم که کسی در تدارک حمله به ماست، ممکن است از روی عصبانیت، در وارد ساختن ضربه به حریف پیش‌دستی کنیم.

برای اجتناب از این موقعیت، باید افکار اتوماتیک خود را شناسایی کنید، بخصوص باید از افکاری که احساس اندوه، تقصیر یا اضطراب در شما بوجود می‌آورند مطلع شوید و در برابر انگیزه ضدحمله، خویشتن‌داری نمائید. ممکن است پیش‌‌دستی در وارد کردن ضربه موقتاً از شدت ناراحتی شما بکاهد، اما در پایان، برخوردهای ادامه داری که با همسر خود خواهید داشت و تحت تاثیر اثرات ناخوشایند مسئله حل نشده، بطور مشخص در موقعیت روحی مناسب قرار نخواهید گرفت. خودداری از این قبیل حملات، احتمالا مستلزم شکیبایی است، اما نتایج مطلوب می‌دهد و به یافتن راه حل کمک می‌کند.

بسیاری از اشخاص در همان لحظه که احساس می‌کنند مورد انتقاد واقع شده‌اند، پیش از آنکه از درستی آن آگه شوند، اقدام به ضد حمله می‌کنند تا ناراحتی حاصل از انتقاد را به طرف تحمیل نمایند.

وقتی پیش‌بینی می‌کنیم که کسی در تدارک حمله به ماست، ممکن است از روی عصبانیت، در وارد ساختن ضربه به حریف پیش‌دستی کنیم. برای اجتناب از این موقعیت، باید افکار اتوماتیک خود را شناسایی کنید.

 در واقع، برای اجتناب از ناراحتی، می‌خواهند با حمله متقابل آن را به انتقاد کننده تحمیل کنند. مثلاً، اگر شوهری به زنش بگوید که در کار تربیت بچه‌ها کوتاهی می‌کند، زن ممکن است واقعیت را بپذیرد و مسئولیت کوتاهی در تربیت فرزندان را به عهده گیرد، خود را سرزنش کند و احساس بدی پیدا کند. اما ممکن است این زن برای اجتناب از موقعیتی که پیش آمده، راه ضد حمله را انتخاب کند و اعتبار انتقاد کننده و در نتیجه اعتبار خود انتقاد را زیر سوال ببرد. اما این رفتار گران تمام می‌شود؛ مشاجره به جایی نمی‌رسد و مسئله حل نشده باقی می‌ماند. اگر در انتقاد شوهر حقیقتی وجود داشته باشد، فرصتی برای حل مسئله پیش نخواهد آمد و اگر گفتار شوهر عاری از واقعیت باشد، نخواهد توانست واقعیت را با او در میان بگذارد.

استفاده از انتقاد اغلب به جای حل مسئله بر وخامت آن می‌افزاید. زن و شوهر می‌توانند با کسب مهارت و به کمک روش‌های متعددی که وجود دارد، از بروز مسئله جلوگیری کنند و یا دست کم راه حلی برای آن بیابند. البته لازم به یاداوری است که در همین زمینه مقاله ای تحت عنوان "عادت اما ویران گر" به روش های صحیح گفتگو و اجتناب از انتقاد پرداخته است. یکی از روش های مفید گفتگو آن است که در استفاده از کلمات ، عباراتی که حاکی از نقطه ضعف همسرمان است به کار نبریم. مثلا در مورد ابتدایی متن احتمالا مرد ، شخص فراموش کاری بوده و کلمات " یادت می مونه؟" می تواند به عنوان یک کنایه برای چنین شخصی به کار رود.

 

برگرفته از کتاب " عشق هرگز کافی نیست

در حاشیه قتل کودک معصوم 7 ساله

در حاشیه قتل کودک معصوم 7 ساله

چرا والدین فرزندانشان را تنبیه می کنند

روزنامه جوان امروز نوشته بود: متاسفانه در ایران به دلیل ضعف قانون و اختیار تام اولیاء نسبت به فرزندانشان بیشتر شاهد کودک آزاری هستیم. این روزنامه در این رابطه اضافه کرد در کشورهای دیگر قوانین سفت و سختی برای برخورد با کودک آزاری وجود دارد ولو اینکه کودک آزاران والدین کودک باشند. جوان امروز نوشت: از مصادیق تازه کودک آزاری قتل کودک هفت ساله ای است که توسط ناپدری خود، به واسطه ضربه مغزی رخ داده است که اولیاء این کودک، علت قتل فرزند را اقدامات تربیتی اعلام کرده اند.

همانگونه که متولیان اقتصادی کشور آموزش های حصر موالید را در جامعه ایران ضروری می دانند متولیان تربیت جامعه اعم از سازمانها و وزارت های تربیتی و متصدیان امور دینی، باید راهکارهایی در جهت توسعه خانواده پاک داشته باشند.

در رابطه با این خبر متاسفانه باید بگوئیم: مواد پیش بینی شده در قوانین حقوقی فعلی مدنی کشور، بیانگر ضعف هایی است که ناشی از عدم توجه کافی به مفاد موجود در کتب فقهی و اخلاقی اسلامی  است، که اشاره های گذرا به آن اصول می تواند راهگشا باشد ، این بیان در قالب طرح چند سوال تقدیم می شود که پاسخ به آن پرسش ها می تواند این معضله را بگشاید:

در مطلع کلام این نکته گفتنی است : همینک؛ نهاد خانواده به عنوان مهمترین عنصر تربیت اجتماعی، مورد غفلت متولیان امر است! چرا؟ در پاسخ باید گفت : فرزندی که در عنفوان جوانی نیازمند یک همسر است، تنها نگاه او به تشکیل خانواده، مرتفع ساختن نیاز جنسی و عاطفی است و غافل است از این که با تشکیل خانواده در راستای توسعه اجتماع گام برمی دارد، اکنون چه تدبیری اندیشیده تا خانواده او از هر لحاظ موفق بوده و کَلَّ بر سایرین قلمداد نشود .

در اینجا باید گفت : همانگونه که متولیان اقتصادی کشور، آموزش های حصر موالید را در جامعه ایران ضروری می دانند، متولیان تربیت جامعه اعم از سازمانها و وزارت های تربیتی و متصدیان امور دینی، باید راهکارهایی در جهت توسعه خانواده پاک داشته باشند، مثلاً آموزش ها و تربیت های لازم  پیش از تشکیل خانواده در جهت ایجاد زندگی انسانی تر و بهتر را، به آنان بیاموزند ، که مع الاسف تا کنون نشنیده ایم اینگونه اقدامات صورت پذیرفته باشد و هیچگونه آموزش دینی و یا مهارت ایجاد خانواده ایده آل در ذکر و ذهن هیچکدام از مسئولین امر،به منصه ظهور نرسیده است و آیا چنین آموزش هایی نمی تواند مانع از بروز اینگونه رفتار باشد؟

کودک

پرسش دوم که می خواهم بپرسم این است که آیا اولیاء محترم می دانند در قبال چه نعمتی پاسخگو هستند آیا می دانند کودک به بیان قرآن کریم اندوخته ای است مادی و معنوی که ایذاء و اجحاف بر او، ابتدائاً متوجه خود والدین است؟ حتماً می دانید که در نقل ها و آثار بسیار دینی  کودک را گل و ریحانه ای دانسته اند که تربیت آن ساز و کار خاص خود را می طلبد و چنانچه تربیت های ما و رفتار های ما با آن کودک از سر بی تجربگی و بی حوصلگی باشد چه بسا آن گل پژمرده شده و بخشکد. بنابراین همانگونه که توصیه های زیادی شده که ببینید بذر خود را در چه کشتزاری کاشته اید و یا از انتخاب گل های روئیده در لجن زار برای تناسل بپرهیزید. و در حقیقت مولد پاک و طاهری برای کودک خود بیابید، همانگونه سفارش شده در تمام دوران رشد و نماء کودک بهترین روش های تقویت جسم و روح را برای تربیت روحی و جسمی او بکار ببندید و آیا اینگونه روش ها با این تربیت سفارش شده، سازگار است؟

در بسیاری از مواضع، قرآن کریم، کودک را ثروتی مورد نظر یاد کرده است و آیا مراقبت از این ثروت که می تواند موجب بالندگی باشد، تربیت به روش جاهلان است؟ که در رفتار برخی انسان نماها می بینیم!

پس چنانچه این رفتارها ناشی از عدم آگاهی اولیاء، نسبت به وظائفشان است، این تقصیر گریبانگیر دو گروه است ابتداء خود اولیاء و ثانیاً متصدیان تربیت عمومی کشور!

 

اما راهکار واقعی تر این معضل را چگونه دریابیم؟

با بیان موجز گذشته حتماً بر ما معلوم شد که در منظر قرآنی که همان منظر عقلانی است فرزند ثروتی است که خداوند متعال به برخی از انسانها عنایت می نماید این سخن کاملاً مفهوم است.

این مطلب از یک سو و از سوی دیگر حتماً در رساله های فقهی خوانده اید که اموال سفیهان و یا مهجوران و یا صغار، به عهده حاکم شرع است و حکومت اسلامی باید از اموال آنان بنابر مصلحت و غبطه خودشان، هزینه نماید.

حال که اموال آنان به موجب سفاهتی که دارند اینگونه باید زیر نظر حاکم شرع هزینه شود، چگونه است که ثروتی به این مهمی نزد برخی از از آدمهای دو پاست و آنان با رفتارهایشان نشان می دهند که در نگهداری از کودکان گرانسنگ و قیمتی خود  سفیهند!  آیا می شود در شرع مقدس برای آنان برنامه ای نباشد؟ و اندوخته ای به این قیمت زیر دست و پایشان خرد و له شود و حکومت اسلامی برنامه ای برای آنان نداشته باشد؟  و بگذارد هرگونه که خواستند معمول دارند؟ هیهات!! که چنین چیزی مورد نظر شرع مقدس باشد!

محبت به فرزند

آیا در اسلامی که رهبران و امامان آن را می بینیم که در سراسر عمر گرانبهای خود، شنیده و یا دیده نشده فرزندانشان را تنبیه بدنی نمایند و حتی در روایت است وقتی کنیزکی ابریق از دستش می افتد و به سر مبارک حضرتش اصابت می کند و خون مبارکشان جاری می شود ، و از حضرت طلب بخشش می نماید ، حضرت نه تنها او را تنبیه نمی کند، بلکه او را می بخشد و در راه خدا با اموال بسیاری آزاد می سازد !!  یا از یکی از آن بزرگواران در خصوص تنبیه بدنی کودکان ، می پرسند؛ می فرمایند: که سه ضربه آن هم در موردی که هیچ چاره ای جز تنبیه بدنی نیست و یا 6 ضربه و می فرمایند بیشتر از این مقدار، قصاص در آخرت منتظر ضارب آن است و می فرمایند ضربه های سه گانه نیز باید با مسواک باشد یعنی آنقدر آرام تبیه بدنی صورت گیرد که کودک کوچکترین آسیبی نبیند و چنانچه سرخ شد و یا تغییر دیگر نمود ، ضارب موظف به پرداخته دیه است، آیا در چنین اسلامی می شود گفت که اولیاء، هر گونه که خواستند می توانند فرزندان خود را تنبیه نمایند و یا باید تحت کنترل رفتار نمایند؟ آیا حکومت اسلامی می تواند قوانینی وضع نماید که مفهوم آن به مخالفت با این نحوه تربیت برخیزد؟

در شریعت مقدسه ای که قانون "نفی ضرر" در جای جای آن حکم می راند آیا می توان؛ این ثروت گران را در معرض تلف قرار داد؟ گرچه صاحب آن والدین کودک باشند؟

لازم است حکومت اسلامی مراکزی  را در جهت جلوگیری  از کودک آزاری تاسیس نموده و یا تقویت نماید و حق تربیت فرزند را از اولیاء متخطی سلب نماید .طبیعی است مراکزی که تاسیس شده اند با تمهیداتی بنا گردیده باشند که کودک آزار دیده در آن مراکز ، تربیت بهتری داشته باشد.

نتیجه گیری

بنابرآنچه که گذشت به نظر می رسد پدران و مادرانی که در برخورد با کودک، مشی عقل و اعتدال را در نظر نمی گیرند و یا جانب افراط را می نگرند و یا به سوی تفریط ره می سپرند، می بایست  ابتدائاً  توسط حکومت اسلامی تحت درمان و آموزش های لازم قرار گیرند و چنانچه سلامت روحی و روانی آنان احراز شد ، شایسته تربیت فرزند هستند والاّ این تربیت باید تحت نظر حکومت اسلامی در آید و لو با نظارت قهرآمیز و البته طبیعی است بسیاری از رفتارهایی که کودکان در خارج از جغرافیای اسلامی دارند، مانند آزادی های بی قید و بند جنسی، لاابالی گری، شرک ورزی ، توسعه اندیشه های شیطانی و ... همه باید در قالب تربیت صحیح درآید و پدران و مادران موظفند با رفتارهای محبت آمیزو تنبیهاتی غیر بدنی ، مانع بروز رفتارهای بد فرزندان شوند و با چنین توصیفی، کودک آزاری در جغرافیای اسلام و غرب قدری با یکدیگر متفاوت است ، بنابراین در غرب می گویند به هیچ عنوان نمی توانیم، مانع «هرگونه آزادی کودک» شویم ، حتی اگر او را در ورطه هلاکت جسم و روح ببینیم! اما اسلام اینگونه آزادی را به چالش کشیده و قبول نمی نماید.

 

پس با نظر به همه آنچه که گذشت، لازم است حکومت اسلامی مراکزی  را در جهت جلوگیری  از کودک آزاری تاسیس نموده و یا تقویت نماید و حق تربیت فرزند را از اولیاء متخطی سلب نماید و طبیعی است مراکزی که تاسیس شده اند با تمهیداتی بنا گردیده باشند، که کودک آزار دیده در آن مراکز ، تربیت بهتری داشته و به عنوان انسانی رهیده از همه مشکلات خانوادگی، برای توسعه انسانیت در جامعه قدم نهد و اگر چنین نباشد و کودک آزار دیده در مراکز مذکور ، گرفتار معضلات جدیدی شود که چه بسا هیچ گونه امکان جبران آن نیز نباشد ، پس در چنین حالتی ،همان بستر خانواده با آن همه آزار اگر به مرگ و ضرر و زیان مفرط جسمی کودک نینجامد بهتر است.

در پایان ذکر این نکته شایسته است که ؛ چنانچه رفتار اولیاء متخطی ، تحت کنترل در آمده و با مشاوره های روانشناسی و دینی، پی در پی که از سوی حکومت اسلامی اعمال می شود ، رو به اصلاح نهد ، باز هم حضور کودک  در همان خانه ، بیشتر توصیه می شودو چه بسا بسیاری از کاستی ها به خاطر ندانستن مسئله و عدم آشنایی با اصول تربیتی کودک بوده و  یا به خاطر  ناهنجاریهای اقتصادی در خانواده باشد که مسئولین امر باید در جهت رفع آن گامهای بلندی نهند ، ان شاء الله.